1. He refused to bow down before the king.
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد جلوی شاه تعظیم کند
[ترجمه گوگل]او حاضر نشد قبل از پادشاه تعظیم کند
2. We refuse to just bow down and let the government do whatever it wants.
[ترجمه ترگمان]ما قبول نمی کنیم که فقط تعظیم کنیم و بذاریم دولت هر کاری که بخواد انجام بده
[ترجمه گوگل]ما مجبور نیستیم فقط به تعظیم بپردازیم و اجازه دهید دولت هر کاری که بخواهد انجام دهد
3. Come, let us bow down in worship .
[ترجمه ترگمان]بیایید تا عبادت کنیم
[ترجمه گوگل]بیا، بگذارید در عبادت بمانیم
4. We should not have to bow down to anyone.
[ترجمه ترگمان]نباید به کسی تعظیم کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید به کسی تعظیم کنیم
5. We shall never bow down to our enemies.
[ترجمه ترگمان]هرگز به دشمنان ما تعظیم نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز به دشمنانمان تعظیم نخواهیم کرد
6. He expects me to bow down to him and do everything he tells me.
[ترجمه ترگمان]از من انتظار دارد که به او تعظیم کنم و هر کاری را که به من می گوید انجام دهم
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد که من به او تعظیم کنم و همه چیز را به او بگویم
7. She expects me to bow down to her and do everything she tells me.
[ترجمه ترگمان]او از من انتظار دارد که به او تعظیم کنم و هر کاری که او به من می گوید انجام دهم
[ترجمه گوگل]او انتظار داشت که من به او تعظیم کنم و همه چیز را به او بگویم
8. Let peoples serve you, and nations bow down to you.
[ترجمه ترگمان]بگذار ملل به شما خدمت کنند و ملل به شما تعظیم کنند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید مردم به شما خدمت می کنند، و ملت ها به شما تعظیم می کنند
9. Some one in Manhattan they would bow down and adore.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها در مان هاتان تعظیم می کردند و عاشق می شدند
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در منهتن آنها را تعظیم کرده و تحسین می کنند
10. This is where all the stars bow down.
[ترجمه ترگمان]اینجا جایی است که همه ستاره ها به پایین خم می شوند
[ترجمه گوگل]این جایی است که تمام ستارگان به زمین می آیند
11. When the sun sets, its inhabitants bow down in unison amid their baobab and thorn trees toward Mecca to pray.
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید غروب می کند، ساکنان آن در میان درختان بائوباب و thorn به سوی مکه حرکت می کنند تا دعا کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که خورشید را تنظیم می کند، ساکنین آن در میان باباب و درختان خار به طرف مکه دعا می کنند
12. He didn't bow down to the corporate hammer.
[ترجمه ترگمان]او خم نشد تا با چکش شرکت کند
[ترجمه گوگل]او به یک چکش شرکتی تعظیم نمیکرد
13. We then bow down to worship.
[ترجمه ترگمان]بعد تعظیم می کنیم تا عبادت کنیم
[ترجمه گوگل]ما پس از تعظیم به عبادت می رویم
14. Mountains bow down and the seas will roar At the sound of Your name.
[ترجمه ترگمان]کوه ها پایین می روند و دریاها به شنیدن نام شما نعره می کشند
[ترجمه گوگل]کوه ها به پایین کشیده می شوند و دریاها به صدا از نام شما می خندند