کلمه جو
صفحه اصلی

humanlike

انگلیسی به فارسی

انسانی


انگلیسی به انگلیسی

• like a human, humanoid, resembling a human being

جملات نمونه

1. Everywhere machinery multiplies with almost human-like proliferation, replicating and updating more quickly than human reproduction.
[ترجمه ترگمان]در هر جا دستگاه با تکثیر انسان مانند تکثیر، تکرار و به روز رسانی سریع تر از تولید مثل انسان تکثیر می شود
[ترجمه گوگل]در همه جا، ماشین آلات با تقریبا انسانی مثل تکثیر، تکرار و به روز رسانی سریع تر از تولید مثل انسان می شوند

2. The second was an avatar of a humanlike dummy, again viewed from behind.
[ترجمه ترگمان]دومی نماد یک dummy humanlike بود که باز از پشت دیده می شد
[ترجمه گوگل]دوم، نماد یک ساختار انسانی بود، دوباره از پشت نگاه کرد

3. J: Hmm. Apes that evolve into something humanlike? Pretty unlikely methinks.
[ترجمه ترگمان] همم بوزینه ها به چیزی تبدیل می شوند؟ خیلی بعید به نظر میرسه
[ترجمه گوگل]جی هام بیوپسی که به چیزی انسانی تبدیل می شود؟ متاسفانه بسیار متاسفم

4. Recent research has found that mice make humanlike facial expressions when they are in pain.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات اخیر نشان داده اند که موش ها با درد و ناراحتی حالت های چهره خود را بیان می کنند
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر نشان داده است که موشها وقتی که در معرض درد هستند، عبارات صورت انسان را بیان می کنند

5. "The next stage was something not modern humanlike, nor apelike — it was something entirely different, " she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" مرحله بعدی چیزی نبود که مدرن باشد و نه apelike - چیزی کاملا متفاوت بود \"
[ترجمه گوگل]او می گوید: «مرحله بعدی چیزی غیر از انسان مدرن نبود و نه آپلایک - چیزی کاملا متفاوت بود

6. Hmm. Apes that evolve into something humanlike? Pretty unlikely methinks.
[ترجمه ترگمان] همم بوزینه ها به چیزی تبدیل می شوند؟ خیلی بعید به نظر میرسه
[ترجمه گوگل]هام بیوپسی که به چیزی انسانی تبدیل می شود؟ متاسفانه بسیار متاسفم

7. A very large, hairy, humanlike creature purported to inhabit the Pacific Northwest and Canada.
[ترجمه ترگمان]موجودی بسیار بزرگ و پرمو که به نظر می رسد در شمال غربی اقیانوس آرام و کانادا ساکن است
[ترجمه گوگل]موجودی بسیار بزرگ، مودار، انسانی که به ساکنین شمال غربی اقیانوس آرام و کانادا مهاجرت کرده است

8. Boston Dynamics's much - admired walking robot has a humanlike gait but relies on external power.
[ترجمه ترگمان]این ربات راه رفتن بسیار تحسین آمیز را دارد اما به قدرت خارجی تکیه دارد
[ترجمه گوگل]ربات های بسیار پر جنب و جوش بوستون دینامیک دارای راه رفتن انسانی است اما بر قدرت خارجی متکی هستند

9. In the articles in Science, Dr. Berger’s team describes novel combinations of apelike and humanlike features in the hand, foot and pelvis of the new species.
[ترجمه ترگمان]در مقالات علمی، دکتر برگر ترکیبات جدیدی از ویژگی های apelike و humanlike را در دست، پا و لگن گونه های جدید توصیف می کند
[ترجمه گوگل]در مقاله های علمی، تیم دکتر برگر ترکیب جدیدی از ویژگی های آپلیک و انسانی را در دست، پای و لگن گونه جدید توصیف می کند

10. More interesting, in his view, are the strange combinations of apelike and humanlike features that Dr. Berger’s team has described.
[ترجمه ترگمان]جالب تر از آن، ترکیبات عجیب of و humanlike هستند که تیم دکتر برگر توضیح داده است
[ترجمه گوگل]جالب تر، به نظر او، ترکیب های عجیب و غریب از ویژگی های آپلیکی و انسانی است که تیم دکتر برگر آن را شرح داده است

پیشنهاد کاربران

شبه انسان
انسان مانند
موجود شبیه انسان
جانور شبیه انسان


کلمات دیگر: