کلمه جو
صفحه اصلی

braggadocio


معنی : خود ستا، خود ستایی، گزافه گو، خود فروشی
معانی دیگر : لاف زن، چاخان، ادم لافزن، متظاهر

انگلیسی به فارسی

آدم لاف‌زن، گزافه‌گو، متظاهر


braggadocio، خود ستایی، گزافه گو، خود ستا، خود فروشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: braggadocios
(1) تعریف: empty or exaggerated boasting.
مشابه: brag

(2) تعریف: a cocky, arrogant, swaggering manner.
مشابه: swagger

(3) تعریف: one who boasts; braggart.
مشابه: brag

• boasting, bragging

مترادف و متضاد

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

خود ستایی (اسم)
flattery, gas, swank, gasconade, self-praise, swagger, braggadocio, buck, gassing, fanfaronade, splurge, flash, rodomontade, jactation, ostent, self-importance, self-applause, self-glorification, self-glory, vainglory

گزافه گو (اسم)
braggart, braggadocio

خود فروشی (اسم)
ostentation, bribery, swank, gasconade, self-praise, braggadocio, fanfaronade, splurge, rodomontade

جملات نمونه

1. Er, a best braggadocio is also a 'best'.
[ترجمه ترگمان]ا … از بهترین braggadocio هم بهتره
[ترجمه گوگل]Er، بهترین braggadocio نیز 'بهترین' است

2. I must confess there is an element of braggadocio : a marathon is something that will be accomplished only by a small subset of society.
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کنم که یک عنصر of وجود دارد: یک ماراتن چیزی است که تنها با زیرمجموعه کوچکی از جامعه انجام می شود
[ترجمه گوگل]من باید اعتراف کنم که یک عنصر از braggadocio یک ماراتن چیزی است که تنها توسط یک زیر مجموعه کوچک از جامعه انجام می شود

3. He was disliked because his manner was always full of braggadocio.
[ترجمه ترگمان]از این که رفتارش همیشه full بود بدش می آمد
[ترجمه گوگل]او دوست نداشت چون شیوه او همیشه پر از برجیجو بود

4. City traders no longer use the M25 as a racetrack, but that mood of braggadocio survives in certain quarters, undented by recent events.
[ترجمه ترگمان]بازرگانان شهر دیگر از M۲۵ به عنوان یک مسابقه racetrack استفاده نمی کنند، اما این حالت of در برخی محله های خاص، به واسطه حوادث اخیر جان سالم به در برده است
[ترجمه گوگل]معترضان شهر دیگر از M25 به عنوان مسابقه ای استفاده نمی کنند، اما خلق و خوی braggadocio در بعضی از مناطق باقی می ماند، که حاکی از وقایع اخیر است

5. At the same time, Golden throws in his own style of underground silliness here, some mild braggadocio there, and a little touch of street ruggedness on the side.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، به سبک خود به شکل حماقت زیرزمینی و کمی ruggedness ملایم در آن سو پرتاب می کند
[ترجمه گوگل]در همان زمان، طلای خود را در سبک خود از درهم و برهنه زیرزمینی در اینجا، برخی از braggadocio خفیف وجود دارد، و کمی لمس ناهموار خیابانی در کنار

6. On the Republican side, foreign policy talk is all bluster and braggadocio.
[ترجمه ترگمان]در طرف جمهوری خواهان، صحبت سیاست خارجی all و braggadocio است
[ترجمه گوگل]در مورد جمهوریخواهان، سیاست خارجی سیاست همه وحشی و بی رحمانه است

7. In a claim island village, a youngter used to shout “Priate is coming” at morning, next, people was foul-mouthed and came out with broom to chase that braggadocio.
[ترجمه ترگمان]در یک روستای دور از دسترس، یک youngter که در حال فریاد زدن بود، صبح روز بعد، مردم با دهان دهان باز می گشتند و با جارو به بیرون می امدند تا that را تعقیب کنند
[ترجمه گوگل]در یک دهکده روستایی ادعا، جوانتر از آنکه صبح، 'افرادی که میآید' فریاد بزنند، بعد، مردم بی رحم شدند و با جارو بلند شدند تا تعقیب کنند

8. Fink: american frontiersman and folk hero known for his marksmanship, fighting skills, and braggadocio.
[ترجمه ترگمان]Fink: frontiersman آمریکایی و folk که به خاطر تیراندازی، مهارت جنگیدن و لاف زن را می شناسند
[ترجمه گوگل]مرز آمریکایی فینک و قهرمان قومیت شناخته شده برای تیراندازی، مهارت های مبارزه و فرار از آن

9. In the end, there might be some signs that boorish boys know they’re overreaching — and that may be expressed in the level of their braggadocio.
[ترجمه ترگمان]در پایان ممکن است نشانه هایی از این موضوع وجود داشته باشد که بچه های boorish بدانند که آن ها از این پا فراتر می روند - و این ممکن است در سطح of بیان شود
[ترجمه گوگل]در نهایت ممکن است برخی نشانه هایی وجود داشته باشد که پسران را ناراحت می دانند که آنها در حال پیشرفت هستند - و این ممکن است در سطح بی نظیر آنها بیان شود

پیشنهاد کاربران

چاخان
لاف زن ( n )


کلمات دیگر: