کلمه جو
صفحه اصلی

collie


معنی : سگ گله اسکاتلندی
معانی دیگر : سگ کالی (سگ درشت اندام و موی بلند)

انگلیسی به فارسی

سگ گله اسکاتلندی


کالی، سگ گله اسکاتلندی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of a breed of large dogs originating in Scotland as sheep dogs and having long pointed muzzles and long-haired coats.

- Collies have a reputation for being gentle and helpful to humans.
[ترجمه ترگمان] Collies به خاطر مهربان بودن و کمک به انسان ها شهرت دارند
[ترجمه گوگل] کولی ها معتقدند که برای افراد ملایم و مفید است

• type of dog
a collie is a kind of dog, often used for controlling sheep.

مترادف و متضاد

سگ گله اسکاتلندی (اسم)
collie

جملات نمونه

1. A huge, beautiful collie in his luxuriant prime, mouth gaping, tongue lolling, eyes staring lifelessly at nothing.
[ترجمه ترگمان]سگ گله بزرگ و زیبا با دهان باز و دهان باز و بی آنکه به هیچ چیز چشم دوخته باشد
[ترجمه گوگل]کلاسیک بزرگ و زیبا در نخستین پرچمدار خود، دهان خمیازه زد، زبان زدگی، چشمها بیحساب به نظر میآید

2. Collie recently returned with the opinion that the county can conduct a referendum in November for recreational facilities.
[ترجمه ترگمان]Collie اخیرا با این نظر بازگشته است که این استان می تواند در ماه نوامبر برای امکانات تفریحی یک همه پرسی برگزار کند
[ترجمه گوگل]کالی اخیرا با این نظر که کانتی در ماه نوامبر برای تسهیلات تفریحی برگزار می کند، برگزار می شود

3. The Aquarian alsatian or the Capricorn collie would come to little harm from canine astrology.
[ترجمه ترگمان]The alsatian و یا دی collie دی که به متولدین برج دی در ماه دی وارد خواهند شد، آسیب کمی به علم احکام نجوم وارد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]Alsatian Aquarian یا کلاسیک Capricorn به علت طوفان کانین به کمبود آسیب می رسند

4. A Smithfield is a leggy type of collie of the sort that bullock drovers used when working cattle half a century ago.
[ترجمه ترگمان]A از نوع leggy است که drovers در نیم قرن پیش هنگام کار گاو مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]یک اسمیتفیلد یک نوع کثیفی از نوعی کولی است که گاو گاوهایی که هنگام گاو کار می کنند نیم قرن پیش استفاده می شود

5. A good collie enters into the spirit of the hunt, up to a point.
[ترجمه ترگمان]یک collie خوب وارد روح شکار می شود، تا یک نقطه
[ترجمه گوگل]یک کولی خوب به روح شکار وارد می شود، تا یک نقطه

6. Then Jess - collie from Canine Defence, had to be put down eventually.
[ترجمه ترگمان]سپس جس - collie از دفاع سگ مجبور شد در نهایت پایین انداخته شود
[ترجمه گوگل]سپس جسی - کالی از Dog Defense، باید در نهایت قرار داده شود

7. A border collie mix, she explodes with energy.
[ترجمه ترگمان]یک ترکیب collie مرزی، او با انرژی منفجر می شود
[ترجمه گوگل]یک کولی مخلوط مرز، او با انرژی منفجر می شود

8. Nine months ago Tessa the Collie was found starving in a back yard in Aylesbury.
[ترجمه ترگمان] نه ماه پیش، \"تسا collie\" توی یه حیاط پشتی، توی حیاط پشتی خیلی گرسنه بود
[ترجمه گوگل]نه ماه پیش تسا کولی در یک حیاط پشتی در ایلسبوری گرسنه بود

9. He had a border collie in his lap and the world at his feet.
[ترجمه ترگمان]او یک collie مرزی در دامان خود داشت و دنیا را در پای او قرار داده بود
[ترجمه گوگل]او کالی رهبری در دامان او و جهان را در پای خود داشت

10. His head said not even his faithful border collie could survive a horror like falling down a manhole.
[ترجمه ترگمان]سرش می گفت که حتی مرز faithful هم می تواند با وحشتی مثل افتادن از یک دریچه فاضلاب جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]سر او گفت: حتی کالی متحرک مرموز وی نمی تواند از یک وحشت مانند سقوط یک لنگه زنده بماند

11. A collie on a leash nipped me on the heel, going through the skin.
[ترجمه ترگمان]سگ گله از روی پاشنه پا مرا نیشگون گرفت و از میان پوست رد شد
[ترجمه گوگل]یک کالی بر روی یک دسته سه تایی بر روی پاشنه گذاشت، از پوست گذشت

12. Has a border collie dog named Sassy.
[ترجمه ترگمان]یک سگ collie مرزی به نام Sassy دارد
[ترجمه گوگل]یک سگ مرجانی با نام Sassy دارد

13. Methods 38 cases of specimens of lhtty heartall COllie from autopsy.
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۸ مورد نمونه های of heartall collie از کالبد شکافی
[ترجمه گوگل]روش ها: 38 مورد از نمونه های کولیت قلب کلیه از کالبد شکافی


کلمات دیگر: