کلمه جو
صفحه اصلی

bottomless


معنی : بدون ته، غیر محدود
معانی دیگر : کمترین بها، نازل ترین قیمت، بی ته، بی انتها، تمام نشدنی، بی پایاب، بی پایان

انگلیسی به فارسی

بدون ته، نامحدود


بدون در نظر گرفتن، بدون ته، غیر محدود


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: bottomlessly (adv.), bottomlessness (n.)
(1) تعریف: having no bottom.

(2) تعریف: without apparent limit; fathomless; endless.
مشابه: abysmal

(3) تعریف: impossible to reach an understanding of; unfathomable.

• very deep, abysmal
if you describe a supply of something as bottomless, you mean that it seems so large that it will never run out.

مترادف و متضاد

بدون ته (صفت)
bottomless

غیر محدود (صفت)
bottomless, unbound

very deep


Synonyms: boundless, infinite, unlimited, deep, immeasurable, endless, unending, vast, unfathomable, far down


Antonyms: finite, limited, measurable, fathomable


جملات نمونه

1. the bottomless pit
جهنم،جهان اسفل،گودال بی انتها

2. their budget is bottomless
بودجه ی آنها بی پایان است.

3. Money is a bottomless sea, in which honour, conscience and truth may be drowned.
[ترجمه ترگمان]پول یک دریای بیکران است که در آن شرافت، وجدان و حقیقت ممکن است غرق شود
[ترجمه گوگل]پول دریای بی پایانی است که در آن افتخار، وجدان و حقیقت ممکن است غرق شود

4. Law is a bottomless pit.
[ترجمه ترگمان]قانون یک چاه بی انتها است
[ترجمه گوگل]قانون گودال بی دقتی است

5. Princess Anne does not have a bottomless purse.
[ترجمه ترگمان]پرنسس \"آن\" یه کیف بی ته نداره
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم یک کیف پول بی دست و پا ندارد

6. A beggar's purse is bottomless.
[ترجمه ترگمان]کیسه گدایی بی انتها است
[ترجمه گوگل]کیف پول گدا بی پایه است

7. Geffen has a hunger for success that seems bottomless.
[ترجمه ترگمان]Geffen نوعی عطش برای موفقیت است که به نظر بی انتها می رسد
[ترجمه گوگل]گوفن گرسنگی برای موفقیت است که به نظر می رسد بدون در نظر گرفتن

8. The government does not have a bottomless pit of money to spend on public services.
[ترجمه ترگمان]دولت پول زیادی برای خرج کردن در خدمات عمومی ندارد
[ترجمه گوگل]دولت پول زیادی برای صرف هزینه خدمات عمومی ندارد

9. His eyes were like bottomless brown pools.
[ترجمه ترگمان]چشم هایش مثل برکه های قهوه ای تیره بود
[ترجمه گوگل]چشمان او مانند استخرهای قهوه ای بی روح بودند

10. We'll be pouring money into a bottomless pit if we try to keep that factory open.
[ترجمه ترگمان]اگه سعی کنیم کارخونه رو باز نگه داریم پول می ریزیم توی چاه بی انتها
[ترجمه گوگل]اگر ما سعی کنیم این کارخانه را باز نگه داریم، پول را به یک گودال بی پایه می رانیم

11. The problem is we don't have a bottomless pit of resources.
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که ما یک حفره بی انتها از منابع نداریم
[ترجمه گوگل]مشکل این است که ما یک گودال بی نهایت از منابع نداریم

12. A gold mine is not a bottomless pit, the gold runs out.
[ترجمه ترگمان]یک معدن طلا یک چاه بی انتها نیست، طلا هم از آن بیرون می آید
[ترجمه گوگل]یک معدن طلا یک گودال بی پایه نیست، طلا فرار می کند

13. The U. S. is not a bottomless pit of aid money.
[ترجمه ترگمان]U اس یک گودال عمیق از کمک های مالی نیست
[ترجمه گوگل]U S یک گودال بی حد و حصر پول کمک نیست

14. Week after week, the temperature fell to bottomless depths; in the Dakotas, the windchill factor approached a hundred below.
[ترجمه ترگمان]هفته پس از هفته، دمای هوا به اعماق بی انتها پایین می آمد؛ در Dakotas، عامل windchill حدود یک صد طبقه پایین تر نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]هفته بعد از هفته، درجه حرارت به عمق بیابانی افتاد؛ در داکوتا، فاکتور windchill نزدیک به صد زیر است

the bottomless pit

جهنم، جهان اسفل، گودال بی‌انتها


Their budget is bottomless.

بودجه‌ی آنها بی‌پایان است.



کلمات دیگر: