1. On the principle of bottommost usage of precious metals, WFEC is designing most cost-effective products for every OEM.
[ترجمه ترگمان]در اصل استفاده از فلزات گران بها، WFEC محصولات بسیار مقرون به صرفه را برای هر OEM طراحی می کند
[ترجمه گوگل]در اصل استفاده پایین از فلزات گرانبها، WFEC در حال طراحی محصولات ارزان قیمت برای هر OEM است
2. Bottommost one to receive a key and a piece of paper paper.
[ترجمه ترگمان]کسی که کلید و یک تکه کاغذ را دریافت کند
[ترجمه گوگل]حداقل یکی برای دریافت یک کلید و یک تکه کاغذ کاغذی
3. Freedom of speech is one of the bottommost principles of democracy .
[ترجمه ترگمان]آزادی بیان یکی از اصول bottommost دموکراسی است
[ترجمه گوگل]آزادی بیان یکی از اصول پایه دموکراسی است
4. For example, the axes of the topmost driver and the middle driver or of the bottommost driver and the middle driver may intersect at an angle theta. in the azimuth plane.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، محورهای بالاترین راننده و راننده وسطی یا راننده bottommost و راننده وسط ممکن است در یک تتا زاویه برخورد کنند در صفحه آزیموت
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، محورهای بالاترین راننده و راننده میانی یا پایین ترین راننده و راننده میانی ممکن است با تتا زاویه تقاطع شود در هواپیما Azimuth
5. Good that you're heeding my advice with the eyebrows, the bottommost face looks a lot more feminine, now.
[ترجمه ترگمان]خوب شد که به نصیحت من با ابروهای بالا اشاره کردی
[ترجمه گوگل]خوب است که شما به توصیه های خود در مورد ابروها گوش می دهید، در حال حاضر، چهره ی پایینی بیشتر زنان است
6. Sorts a set and returns the specified number of bottommost elements whose cumulative total is at least a specified value.
[ترجمه ترگمان]تنظیم مجموعه و برگشت تعداد مشخص شده عناصر bottommost که مجموع تجمعی آن حداقل یک مقدار مشخص است
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مجموعه ها و تعداد مشخصی از عناصر پایین تر را به دست می دهد که مجموع تجمعی آن حداقل یک مقدار مشخص است
7. Data can be recorded on both sides of the disk platters (though often the topmost and bottommost surfaces are unused).
[ترجمه ترگمان]داده ها را می توان در هر دو طرف of دیسک ثبت کرد (اگر چه اغلب سطوح بالاترین و bottommost استفاده نشده باشند)
[ترجمه گوگل]داده ها را می توان در هر دو طرف دیسک های دیسک ضبط کرد (هرچند اغلب سطوح بالا و پایین ترین استفاده نشده است)
8. Sorts a set and returns the specified number of bottommost elements whose cumulative total is at least a specified percentage .
[ترجمه ترگمان]تنظیم مجموعه و برگشت تعداد معینی از عناصر bottommost که مجموع تجمعی آن حداقل یک درصد مشخص است
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مجموعه ها و تعداد مشخصی از عناصر پایین تر را به دست می آورد که مجموع آن حداقل یک درصد مشخص است
9. Basic public health services in rural areas were composed of simple public health services, quasi bottommost ensurance and differential ensurance in public health services.
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشتی عمومی در مناطق روستایی از خدمات بهداشت عمومی ساده، شبه bottommost ensurance و ensurance افتراقی در خدمات بهداشت عمومی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]خدمات بهداشت عمومی عمومی در مناطق روستایی شامل خدمات بهداشت عمومی ساده، تقریبا پایین ترین تضمین و تضمین دیفرانسیل در خدمات بهداشت عمومی است
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. All of the Clariant subordinates must accord with the bottommost request which is local rule of law.
[ترجمه ترگمان]همه زیردستان Clariant باید با درخواست bottommost که قانون محلی قانون است توافق کنند
[ترجمه گوگل]تمام زیرمجموعه های Clariant باید با تقاضای پایین تر که قاعده قانون محلی است مطابقت داشته باشد
12. Drills down the members in a specified set that are present in a second specified set, limiting the result set to a specified number of bottommost members.
[ترجمه ترگمان]Drills اعضا در یک مجموعه مشخص که در مجموعه مشخص شده دوم وجود دارد، نتیجه را به تعداد معینی از اعضای bottommost محدود می کند
[ترجمه گوگل]اعضای یک مجموعه مشخص را که در یک مجموعه مشخص شده دوم قرار دارند تمرین می کنند و نتیجه را به تعداد مشخصی از اعضای پایین تر محدود می کنند
13. Mr. VAN DYKE (Actor): (As Bert) (Singing) Now, as the ladder of life has been strung, you might think a sweep's on the bottommost rung.
[ترجمه ترگمان]آقای VAN dyke (بازیگر): (به عنوان برت)(در حال آواز خواندن)، چون نردبان زندگی بسته شده است، ممکن است فکر کنید یک آسانسور به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]آقای VAN DYKE (بازیگر) (به عنوان Bert) (آواز خواندن) حالا، به عنوان نردبان زندگی شده است، شما ممکن است فکر می کنم یک جارو بر روی پایینترین قله