کلمه جو
صفحه اصلی

appetency


معنی : عطش، تمایل، ارزو، اشتیاق
معانی دیگر : میل شدید، ولع، اشتها، تمایل غریزی، شعور حیوانی

انگلیسی به فارسی

آرزو، اشتیاق، تمایل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: appetencies
مشتقات: appetence (n.)
(1) تعریف: intense craving or desire.

(2) تعریف: a natural, instinctive tendency; propensity.
مشابه: hunger

• longing, desire; natural tendency; chemical attraction

مترادف و متضاد

عطش (اسم)
acquisitiveness, thirst, longing, appetence, appetency

تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

ارزو (اسم)
wish, appetence, appetency, desire, will, aspiration, ambition, wishing, appetite, ideal

اشتیاق (اسم)
thirst, longing, appetence, appetency, enthusiasm, anxiety, heat, solicitude, appetite, hunger, hankering, avidity

جملات نمونه

1. Red rose can activize the man's appetency of conquest.
[ترجمه ترگمان]گل سرخ می تواند the انسان را تسخیر کند
[ترجمه گوگل]گل رز قرمز می تواند جذابیت انسان از فتح را افزایش دهد

2. Later Lala told her it's what appetency called which could be wrote into the year-end summary as merit for herself.
[ترجمه ترگمان]لاله بعد به او گفت که آن چیزی است که appetency نام دارد که می تواند در خلاصه آخر سال به عنوان شایستگی برای خودش نوشته شود
[ترجمه گوگل]بعدا لالا به او گفت که این چیزی است که به نظر می رسد که آن را می توان در خلاصه پایان سال به عنوان شایستگی برای خودش نوشت

3. My character geniality, have the appetency.
[ترجمه ترگمان] geniality شخصیت من، the رو داشته باش
[ترجمه گوگل]منشور شخصیت من، شایستگی دارد

4. Appetency is infinite, while the interest is limited.
[ترجمه ترگمان]Appetency نامحدود است، در حالی که بهره محدود است
[ترجمه گوگل]ظرافت بی نهایت است، در حالی که علاقه محدود است

5. Although this kind of evils are tamed and everydayness, they can motivate all the kinds of evils hidden in human's appetency.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این نوع بیماری ها اهلی و everydayness هستند، اما می توانند به تمام انواع of که در appetency انسان پنهان هستند، انگیزه دهند
[ترجمه گوگل]اگرچه این نوع بدبختی ها ترسناک و روزمرگی هستند، اما آنها می توانند تمام انواع بدی را که در ظاهر انسان پنهان شده اند، انگیزه یابند

6. The sulfamethazine antigen immune animal can prepare the antibody with higher appetency and specificity.
[ترجمه ترگمان]این حیوان مصون از آنتی ژن می تواند آنتی بادی را با قابلیت و ویژگی بالاتری آماده کند
[ترجمه گوگل]حیوان ایمنی آنتی ژن سولفامتازین می تواند آنتی بادی را با شادابی و ویژگی خاصی آماده کند

7. Outside - wealth giving: To help other with your property selflessly ( no for your personal appetency ).
[ترجمه ترگمان]خارج از ثروت به شما کمک می کند: برای کمک به دیگران برای خود از خود گذشتگی (نه برای appetency شخصی خودتان)
[ترجمه گوگل]خارج - ثروت دادن: برای کمک به دیگران با اموال خود، خودخواهانه (نه برای لذت شخصی خود)

8. Everyone always have a tree deep in his heart and I call it Appetency Tree.
[ترجمه ترگمان]همه همیشه یه درخت تو قلبش داشتن و من بهش میگم درخت بلوط
[ترجمه گوگل]هر کس همیشه یک درخت عمیق در قلبش دارد و من آن را درخت جذاب می نامم


کلمات دیگر: