کلمه جو
صفحه اصلی

breakable


معنی : شکستنی
معانی دیگر : از مقررات تخطی کردن، قانون شکنی کردن، تخلف کردن، شکننده، زود شکن، نقض شدنی، ظرف شکننده

انگلیسی به فارسی

شکستنی


شکستن، شکستنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of break.
متضاد: indestructible

• fragile object or material
fragile, may be easily broken
breakable objects are easy to break by accident.

مترادف و متضاد

شکستنی (صفت)
breakable, fragile

easily hurt or destroyed


Synonyms: brittle, crisp, crispy, crumbly, delicate, flimsy, fracturable, fragile, frail, frangible, friable, shatterable, shattery, splintery, vitreous, weak


Antonyms: durable, sturdy, unbreakable


جملات نمونه

1. children should not play with breakable objects
بچه ها نباید با چیزهای زودشکننده بازی کنند.

2. Put away any valuable or breakable objects.
[ترجمه ترگمان]اشیا گران بها و شکستنی را کنار بگذار
[ترجمه گوگل]هر جسم ارزشمند یا شکننده را کنار بگذارید

3. Have you got anything breakable in your bag?
[ترجمه ترگمان]تو چیزی در کیفت داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در کیف خود چیزی شکننده دارید؟

4. Make sure you pack breakable ornaments carefully.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که ornaments رو با دقت جمع کنی
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که شما دکوراسیون شفاف را با دقت بخرید

5. Put breakable objects out of the reach of children.
[ترجمه ترگمان]اشیا ظریف را از دسترس کودکان دور کنید
[ترجمه گوگل]اشیای شکننده را در دسترس کودکان قرار دهید

6. There will be no more breakable bones or shoddy arteries.
[ترجمه ترگمان]هیچ استخوان شکستنی یا شریان shoddy وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]هیچ استخوانی شکننده و یا شریان های ضعیف وجود نخواهد داشت

7. I saw Thelma clearing the counter of anything breakable.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که بتوانم جلوی خود را بگیرم Thelma را از روی میز کنار کشیدم
[ترجمه گوگل]من تلما را دیدم که شمارا از هر چیزی که قابل شکستن است پاک می کند

8. Likewise, avoid small breakable ornaments.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، از زیورآلات شکننده کوچک اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، از زیور آلات کوچک قابل شستشو اجتناب کنید

9. Is there anything valuables or frangible ( breakable ) in your luggage?
[ترجمه ترگمان]آیا چیز valuables یا frangible (شکننده)در چمدان تان وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا در چمدان خود چیزهای ارزشمندی وجود دارد یا خراب (قابل انعطاف) است؟

10. I have something breakable in this bag. What should I do?
[ترجمه ترگمان]من یه چیزی تو این کیسه دارم من باید چه کار کنم؟
[ترجمه گوگل]من چیزی شکننده در این کیسه دارم باید چکار کنم؟

11. There's something in here that's breakable.
[ترجمه ترگمان]چیزی در اینجا وجود دارد که شکننده است
[ترجمه گوگل]چیزی در اینجا وجود دارد که شکننده است

12. Like the breakable furniture of a boudoir.
[ترجمه ترگمان]مثل مبل های شکننده یک اتاق خصوصی
[ترجمه گوگل]مانند مبلمان قابل شستشو بوودر

13. Is there anything breakable in your bag?
[ترجمه ترگمان]چیزی در کیفت هست؟
[ترجمه گوگل]آیا در کیف شما چیزی شکننده است؟

14. Is there anything valuable or breakable in your bag, sir?
[ترجمه ترگمان]چیزی با ارزش یا شکننده در کیفت هست، قربان؟
[ترجمه گوگل]آیا کیسه ای در کیف شما ارزشمند یا شکننده است، آقا؟

15. Is there anything valuaBle or BreakaBle in the case?
[ترجمه ترگمان]آیا در این پرونده چیز دیگری وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا در مورد پرونده valuaBle یا BreakaBle وجود دارد؟

Children should not play with breakable objects.

بچه‌ها نباید با چیزهای شکستنی بازی کنند.



کلمات دیگر: