کلمه جو
صفحه اصلی

arcadian


معنی : ادم دهاتی، متعلق به ارکاد
معانی دیگر : وابسته به آرکادی، اهل استان آرکادی در یونان، روستایی و ساده، شبانی، بی آلایش، متعلق به ارکاد ناحیه ای در یونان، ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند

انگلیسی به فارسی

Arcadian، ادم دهاتی، متعلق به ارکاد


متعلق به آرکاد (ناحیه‌ای در یونان)، آدم دهاتی، آدمی که ساده و بی‌تجمل زندگی می‌کند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to Arcadia.

(2) تعریف: simple and innocent; pastoral.
اسم ( noun )
مشتقات: Arcadianism (n.)
(1) تعریف: a native of Arcadia, or a descendant thereof.

(2) تعریف: a person who prefers a simple lifestyle.

• resident of arcadia
rustic; simple

مترادف و متضاد

ادم دهاتی (اسم)
arcadian, rube

متعلق به ارکاد (صفت)
arcadian

جملات نمونه

1. She was a shepherdess, like other Arcadian saints, born of a rich family in Nanterre around the year 420.
[ترجمه ترگمان]او دخترک چوپان بود، مانند دیگر قدیسین که از خانواده ای ثروتمند در پاریس متولد شده بود
[ترجمه گوگل]او یک چوپان بود، مانند دیگر مقدسین آرکادیا، که در حدود سال 420 میلادی یک خانواده ثروتمند در نانتره بود

2. This unique arcadian ziggurat is thus removed from the category of a mere visual or functional object and achieves a new level of green architecture connecting to and stimulating all of the senses.
[ترجمه ترگمان]این ziggurat منحصر به فرد از مقوله یک شی صرفا بصری یا کارکردی حذف می شود و به سطح جدیدی از معماری سبز که همه حواس را تحریک و تحریک می کند، دست می یابد
[ترجمه گوگل]این ziggurat arcadian منحصر به فرد از رده از یک شیء بصری و کاربردی حذف شده و به سطح جدیدی از معماری سبز متصل شده و تحریک همه حواس خود را می رساند

3. This kind of enjoyment for most and arcadian life inspire SQL.
[ترجمه ترگمان]این نوع لذت برای بیشتر و arcadian زندگی الهام بخش است
[ترجمه گوگل]این نوع لذت برای اکثر و زندگی آرکادیا الهام بخش SQL است

4. It is reached by bus from Kalamata through scenery of Arcadian gentleness.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با اتوبوس از Kalamata در scenery، از میدان Arcadian عبور می کند
[ترجمه گوگل]این توسط اتوبوس از Kalamata رسیده است از طریق منظره آرامش بخش Arcadian

5. Living conditions in the countryside had never approached the Arcadian well-being implied in romantic notions of sturdy peasants following the plough.
[ترجمه ترگمان]شرایط زندگی در روستاها هیچ گاه به شهر آرکادیا نزدیک نشده بود - به طور ضمنی به مفهوم رمانتیک دهقانان تنومند پس از شخم زدن پرداخته بود
[ترجمه گوگل]شرایط زندگی در حومه شهر هرگز به سلامت آرکادیا نزدیک نشد و در روایات عامیانه دهقانان محکم پس از شخم به چشم میخورد

6. Such double-bodied beings were thought to have roamed the forests and pasturelands adjacent to Arcadian Olympia.
[ترجمه ترگمان]چنین تصور می شد که چنین موجودات - در جنگل و pasturelands مجاور to سرگردان شده اند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که چنین موجوداتی دوجانبه، جنگل و مراتع را در مجاورت Arcadian Olympia قرار داده است

7. She bears a daughter, the main figure in the Arcadian myth, but unnamed, called only Despoina, Mistress.
[ترجمه ترگمان]او دارای یک دختر، اندام اصلی در افسانه آرکادیا، اما بی نام و نشان، فقط Despoina، زن است
[ترجمه گوگل]او دختر دارد، شخصیت اصلی اسطوره آرکادیا، اما نامشخص است و فقط Despoina معروف است

8. The cities that now go by that generic name are far from Arcadian.
[ترجمه ترگمان]شهرهایی که اکنون به آن نام عمومی می روند از آرکادیا به آنجا دور هستند
[ترجمه گوگل]شهرهایی که اکنون با نام عمومی نامگذاری شده اند بسیار دور از Arcadian هستند

9. This is a more complicated story than just the loss of some arcadian past.
[ترجمه ترگمان]این داستان پیچیده تری نسبت به از دست دادن گذشته arcadian است
[ترجمه گوگل]این یک داستان پیچیده تر از تنها از دست دادن برخی از گذشته از Arcadian است

10. Any of the color purple, the best interpretation of the Arcadian nostalgia.
[ترجمه ترگمان]هر یک از رنگ های ارغوانی، بهترین تفسیر از the آرکادیا
[ترجمه گوگل]هر کدام از رنگ بنفش، بهترین تفسیر از نوستالژی Arcadian است

11. Here we can find both the industrial civilizationand the Arcadian lifestyle.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما می توانیم هر دو روش صنعتی را به عنوان شیوه زندگی آرکادیا پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما می توانیم هر دو تمدن صنعتی و شیوه زندگی آرکادیا را پیدا کنیم

پیشنهاد کاربران

ساده دل، بی آلایش


کلمات دیگر: