1. Hard work had coarsened his hands.
[ترجمه ترگمان]کار سخت دست های او را بزرگ کرده بود
[ترجمه گوگل]کار سخت دست هایش را کمرنگ کرد
2. Skin thickens, dries and coarsens after sun exposure.
[ترجمه ترگمان]ضخیم شدن پوست پس از طلوع آفتاب خشک و خشک می شود
[ترجمه گوگل]پوست پس از قرار گرفتن در معرض آفتاب، خشک و خشک می شود
3. His features had been coarsened by the weather.
[ترجمه ترگمان]صورتش از آب و هوا خشن شده بود
[ترجمه گوگل]ویژگی های او تحت تاثیر آب و هوا بوده است
4. The sea air coarsened her skin.
[ترجمه ترگمان]هوای دریا پوستش را قوی کرده بود
[ترجمه گوگل]هوا دریایی پوست او را کاهش داد
5. The windy and dusty weather coarsened her skin.
[ترجمه ترگمان]باد سرد و غبارآلود پوستش را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]آب و هوای بادی و گرد و خاکی پوست او را کاهش داد
6. Her hair gradually coarsened as she grew older.
[ترجمه ترگمان]به تدریج که بزرگ تر می شد، موهایش به شدت ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]موهای او به مرور زمان رشد کرد
7. He had coarsened his voice to an approximation of Cockney.
[ترجمه ترگمان]صدایش را بلندتر کرده بود
[ترجمه گوگل]او صدای خود را به تقریبی کوکی تقسیم کرد
8. He's been coarsened by his experience of war.
[ترجمه ترگمان]او با تجربه جنگ قوی شده است
[ترجمه گوگل]او تجربه خود را از جنگ کاهش داده است
9. Her voice has deepened and coarsened with the years.
[ترجمه ترگمان]با این همه سال صدایش عمیق و قوی شده است
[ترجمه گوگل]صدای او با سال ها عمیق تر شده است
10. His seeking for single solutions coarsened his thinking and sank into abstraction.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال یافتن راه حله ای واحدی بود که فکر او را خشن کرده بود و در انتزاع فرو می رفت
[ترجمه گوگل]جست و جو برای راه حل های منحصر به فرد، تفکر خود را کاهش داد و به انتزاع غرق شد
11. The political process has become coarsened.
[ترجمه ترگمان]روند سیاسی خشن شده است
[ترجمه گوگل]روند سیاسی بدتر شده است
12. Spicer started reading up on the possible coarsening effects of media violence on young children.
[ترجمه ترگمان]Spicer شروع به خواندن تاثیرات منفی احتمالی خشونت رسانه ای بر کودکان خردسال کرد
[ترجمه گوگل]Spicer شروع به خواندن درباره اثرات احتمالی خشونت رسانه ای در کودکان کرد
13. Interestingly, the decision to coarsen can be made independent to the number of threads contending for the locks.
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، تصمیم to می تواند مستقل از تعداد رشته هایی باشد که برای قفل در تضاد هستند
[ترجمه گوگل]جالب توجه است، تصمیم به coarsen می تواند مستقل از تعدادی از موضوعات مورد تقصیر برای قفل
14. One of the things we could do is coarsen the lock to include the loop.
[ترجمه ترگمان]یکی از کارهایی که ما می توانیم انجام دهیم این است که قفل را قفل کنیم تا حلقه را شامل شود
[ترجمه گوگل]یکی از مواردی که ما می توانستیم انجام دهیم این است که قفل را به حلقه اضافه کنیم
15. Just to coarsen things, he admitted that the tipoff came from a policeman who had taken payment from one of his colleagues.
[ترجمه ترگمان]او اعتراف کرد که the از پلیسی وارد شد که از یکی از همکارانش پول دریافت کرده بود
[ترجمه گوگل]او فقط به چیزهای سخت گیرانه اذعان کرد که از یک پلیس که از یکی از همکارانش پول گرفته بود، از پلیس آمد