کلمه جو
صفحه اصلی

applier


معنی : تقاضا کننده، اعمال کننده
معانی دیگر : تقاضا کننده، اعمال کننده

انگلیسی به فارسی

تقاضاکننده، اعمال‌کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who applies, applicant, candidate

مترادف و متضاد

تقاضا کننده (اسم)
applicant, applier

اعمال کننده (اسم)
applier, applicator

جملات نمونه

1. I want to bring out the secrets of nature and apply them for the happiness of man. I don't know of any better service to offer for the short time we are in the world.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم اسرار طبیعت را بیرون بیاورم و از آن ها برای خوشبختی انسان استفاده کنم من برای این مدت کوتاهی که در این دنیا هستیم هیچ خدمتی بهتر از این بلد نیستم
[ترجمه گوگل]من می خواهم اسرار طبیعت را بیرون بیاورم و برای شادی انسان استفاده کنم من از هیچ سرویس بهتر برای زمان کوتاهی که در جهان هستیم، نمی دانیم

2. Apply yourself to true riches; it is shameful to depend upon silver and gold for a happy life.
[ترجمه ترگمان]خودتان را به ثروت حقیقی خود بمالید؛ این شرم آور است که برای یک زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشید
[ترجمه گوگل]اعمال خود را به ثروت واقعی؛ شرم آور است که به نقره و طلا برای یک زندگی شاد بستگی داشته باشد

3. Only genuine refugees can apply for asylum.
[ترجمه ترگمان]تنها پناهندگان واقعی می توانند درخواست پناهندگی کنند
[ترجمه گوگل]فقط پناهندگان واقعی می توانند درخواست پناهندگی کنند

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

5. It's surprising how many people applied for the job.
[ترجمه ترگمان]تعجب آور است که چه تعداد از مردم برای این کار درخواست داده اند
[ترجمه گوگل]تعجب آور است که چگونه بسیاری از افراد برای کار استفاده می کنند

6. The number of people who applied for the course was 120 compared with an initial estimate of between 50 and 100.
[ترجمه ترگمان]تعداد افرادی که برای این دوره بکار گرفته شدند در مقایسه با یک تخمین اولیه بین ۵۰ تا ۱۰۰ مورد مقایسه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]تعداد افرادی که برای دوره مورد درخواست 120 بود در مقایسه با تخمین اولیه بین 50 و 100 بود

7. She was treated with scorn and ridicule by her colleagues when she applied for the job.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او برای این کار درخواست کار می کرد، با تمسخر و تمسخر همکاران خود رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]وقتی که او برای کارش درخواست کرد، او توسط همکارانش فریب خورده و مضحک شد

8. After you apply the oil, wait 20 minutes before wiping off any excess.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که روغن را به کار گرفتید، ۲۰ دقیقه صبر کنید تا مازاد خود را پاک کنید
[ترجمه گوگل]پس از استفاده از روغن، 20 دقیقه قبل از پاک کردن هر گونه بیش از حد صبر کنید

9. Students apply for admission to a particular college.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان درخواست پذیرش در یک کالج خاص را دارند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان برای پذیرش در یک کالج خاص درخواست می کنند

10. Critics were busy dusting down the same superlatives they had applied to their first three films.
[ترجمه ترگمان]منتقدان مشغول مرتب کردن همان صفات عالی بودند که در سه فیلم اول خود به کار برده بودند
[ترجمه گوگل]منتقدان از همان سوپرلیامانی هایی که به سه فیلم اولشان اعمال می کردند، مشغول گرداندن بودند

11. Apply the wallpaper paste with a roller.
[ترجمه ترگمان]خمیر کاغذدیواری را با یک roller اعمال کنید
[ترجمه گوگل]رول کاغذ دیواری را با یک غلتک اعمال کنید

12. I have applied for French citizenship.
[ترجمه ترگمان]من برای شهروندی فرانسه درخواست داده ام
[ترجمه گوگل]من برای شهروندی فرانسوی درخواست کرده ام

13. You get really pissed off applying for jobs all the time.
[ترجمه ترگمان]در تمام مدت از کار کردن برای شغل ناراحت می شوید
[ترجمه گوگل]شما واقعا از کار کردن در همه زمان ها لذت می برید

14. The captain applied to headquarters for a transfer.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان برای انتقال به ستاد رفت
[ترجمه گوگل]کاپیتان برای انتقال به ستاد اعمال شد

15. This principle applies to all kinds of selling.
[ترجمه ترگمان]این اصل در مورد انواع فروش صدق می کند
[ترجمه گوگل]این اصل مربوط به انواع فروش است


کلمات دیگر: