کلمه جو
صفحه اصلی

great grandmother

انگلیسی به فارسی

مادربزرگ بزرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the grandmother of a person's mother or father.

• grandmother of one's own parents, mother of one's grandmother or grandfather

جملات نمونه

1. He follows his great grandmother who played there in 190
[ترجمه ترگمان]او از مادر بزرگش که در سال ۱۹۰ در آنجا بازی کرده بود، پیروی می کند
[ترجمه گوگل]او به دنبال مادربزرگ بزرگ خود که در 190 بازی کرد

2. In our great great grandmother 's time, a cow was more important than a wife. The feminine was not valued at all.
[ترجمه ترگمان]در زمان مادربزرگ بزرگ ما، گاوی از یک زن مهم تر بود زن اصلا ارزشی نداشت
[ترجمه گوگل]در زمان بزرگ مادربزرگ بزرگ ما، گاو مهمتر از یک همسر بود زنانه ارزشش را نداشت

3. When my great, great, great grandmother was freed from slavery, she vowed she would never work for someone else again.
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ، بزرگ، بزرگ من از بردگی آزاد شد، او قول داد که دیگر هرگز برای کس دیگری کار نکند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بزرگ، بزرگ و بزرگ مادربزرگم از بردگی آزاد شد، او قول داد که هرگز برای فرد دیگری کار نخواهد کرد

4. On the way there, my great grandmother was happy to see both sides of the road.
[ترجمه ترگمان]در راه آنجا، مادر بزرگم از دیدن هر دو طرف جاده خوشحال بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، مادربزرگم خوشحال بود که هر دو طرف جاده را ببیند

5. A great grandmother of mine, who was a friend of Gibbon, lived to the age of ninety-two, and to her last day remained a terror to all her descendants.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ من، که یکی از دوستان گیبن بود، در سن نود و دو سالگی زیست، و در آخرین روز او از همه نوادگان خود وحشت داشت
[ترجمه گوگل]مادربزرگ بزرگ من که دوست گیبون بود، به سن نود و دو سالگی زندگی می کرد و روز آخر او به تمام فرزندانش ترور شد

6. I want to learn Chinese, as my great great grandmother was from Guangdong.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم زبان چینی را یاد بگیرم، چون مادربزرگم از Guangdong گرفته بود
[ترجمه گوگل]من می خواهم چینی ها را یاد بگیرم، زیرا مادربزرگ بزرگ من از گوانگدونگ بود

7. This gold watch was handed down from my great grandmother.
[ترجمه ترگمان]این ساعت طلا از مادر بزرگ من به او داده شد
[ترجمه گوگل]این ساعت طلایی از مادربزرگ من به دست آمد

8. Is the old lady sitting beside him your great grandmother?
[ترجمه ترگمان]آیا آن بانوی پیر در کنار او مادر بزرگ شما نشسته است؟
[ترجمه گوگل]آیا بانوی پیر در کنار مادربزرگ بزرگ خود نشسته است؟

9. Hazel Soares, a 94-year-old great grandmother, earned her bachelor's degree in art history at Mills College in Oakland, AP reported. She was born in Richmond, California, in 19
[ترجمه ترگمان]به گزارش AP، Hazel Soares، یک مادربزرگ ۹۴ ساله، مدرک لیسانس خود را در تاریخ هنر در دانشگاه میلز در اوکلند به دست آورد او در سال ۱۹ در ریچموند در کالیفرنیا به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]AP گزارش داد که هیزل Soares، مادربزرگ بزرگ 94 ساله، مدرک کارشناسی خود را در تاریخ هنر در کالج میلز در اوکلند به دست آورد او در 19 سالگی در ریچموند کالیفرنیا متولد شد

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. She's a great grandmother now.
[ترجمه ترگمان]الان مادربزرگ فوق العاده ای است
[ترجمه گوگل]او مادربزرگ بزرگ است

12. "At first I thought a blog was just a type of paper notebook," said Lopez, a great grandmother.
[ترجمه ترگمان]لوپز، مادربزرگ بزرگ گفت: \" در ابتدا فکر می کردم که یک بلاگ یک نوع نوت بوک است \"
[ترجمه گوگل]لوپز، مادربزرگ بزرگ، گفت: «ابتدا فکر کردم وبلاگ فقط نوعی کاغذ نوت بوک است

13. Rahab later married Salmon a cousin of Caleb, both men were from the tribe of Judah, and was the great great grandmother of King David.
[ترجمه ترگمان]Rahab بعد از ازدواج با Salmon، یک پسر عمو کالب، هر دو مرد از قبیله یهودا بودند و مادربزرگ بزرگ پادشاه دیوید بود
[ترجمه گوگل]Rahab بعدها با پسر عموی کالب ازدواج کرد، هر دو مرد از قبیله یهودا بودند و مادربزرگ عالی پادشاه دیوید بود

14. Renee has a strange family history, besides the fact that her parents were Jehovah's Witnesses, her great grandmother was a black witch and dabbled in black magic.
[ترجمه ترگمان]رنه تاریخچه عجیبی دارد، علاوه بر این حقیقت که پدر و مادرش Witnesses، مادر بزرگ او یک جادوگر سیاه بود و با جادوی سیاه بازی می کرد
[ترجمه گوگل]رنه دارای یک سابقه خانوادگی عجیب و غریب است، علاوه بر این واقعیت که والدینش شاهدان یهوه بودند، مادربزرگ بزرگش یک جادوگر سیاه و سفید بود و در سحر سیاه مشغول به کار بود

15. The boy said that while unconscious he saw his great grandmother Emmi, who had turned him back from a gate and urged him to go back to his parents.
[ترجمه ترگمان]پسر گفت که در حالی که بی هوش است، مادر بزرگش را دید که از دروازه برگشته و او را به عقب برگردانده و به پدر و مادرش گفته بود
[ترجمه گوگل]پسر گفت که در حالی که ناخودآگاه مادربزرگم را امی دید، او را از دروازه برگشت و از او خواست تا به والدینش بازگردد

پیشنهاد کاربران

مادر مادر بزرگ

مادرِ مادربزرگ
جد مادری

مادربزرگ مادر کسی

مادربزرگ ، مادر پدرمان یا مادر مادرمان میشود ❤🍃🌸

مامانه مامان بزرگ


کلمات دیگر: