کلمه جو
صفحه اصلی

applicatory


معنی : مناسب، قابل اجراء، قابل اطلاق، عملی، اعمال شدنی
معانی دیگر : کاربردی، استعمالی، کاربسته

انگلیسی به فارسی

قابل‌اجرا ، قابل‌اطلاق، مناسب، عملی، اعمال‌شدنی، اجراشدنی


کاربردی، قابل اجراء، قابل اطلاق، مناسب، عملی، اعمال شدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: applicatorily (adv.)
• : تعریف: suited for use; practical.

• practical, useful

مترادف و متضاد

مناسب (صفت)
appropriate, apt, fit, adequate, proper, suitable, acceptable, convenient, fitting, accommodative, relevant, correspondent, meet, acey-deucy, feat, moderate, adaptable, favorable, propitious, apposite, expedient, reasonable, applicable, applicatory, befitting, opportune, assorted, becoming, condign, idoneous, comformable, consentaneous

قابل اجراء (صفت)
applicable, enforceable, applicatory

قابل اطلاق (صفت)
applicable, applicatory

عملی (صفت)
artificial, real, factual, applicatory, applicative, practical, feasible, pragmatic, applied, practicable

اعمال شدنی (صفت)
applicatory

جملات نمونه

1. This thesis focuses on theoretical and applicatory research on the improvement of Regional talents competitiveness, base on the human resource theories.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه بر روی تحقیقات نظری و applicatory در زمینه بهبود استعدادهای منطقه ای، پایه و اساس نظریه های منابع انسانی متمرکز است
[ترجمه گوگل]این پایان نامه بر روی تحقیقات نظری و کاربردی در زمینه بهبود رقابت استعدادهای منطقه ای، بر پایه نظریه های منابع انسانی تمرکز دارد

2. James Bond: Nothing more applicatory than that?
[ترجمه ترگمان]جیمز باند \": چیزی بیشتر از اون چیزی نیست؟\"
[ترجمه گوگل]جیمز باند: هیچ کدام از اینها کاربردی نیست؟

3. Objective To study the applicatory value of affinity chromatography of N-linked sugar Chain of the liver-type alkaline phosphatase in diagnosis of primary hepatocarcinoma.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ارزش applicatory کروماتوگرافی ترکیب قند وابسته به N - نوع قند از نوع کبدی در تشخیص of اولیه
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ارزش ملکولی کروماتوگرافی جذبی قند N-linked قند از نوع قلیایی قلیایی فسفاتاز در تشخیص سرطان کبد اولیه

4. This is a creativity result in the paper and just has a certain effect on teaching applicatory.
[ترجمه ترگمان]این یک نتیجه خلاقیت در این مقاله است و تنها تاثیری خاص بر آموزش applicatory دارد
[ترجمه گوگل]این نتیجه خلاقیت در مقاله است و فقط تأثیر خاصی بر تدریس کاربردی دارد

5. The result of simulation shows that this method is effective and applicatory.
[ترجمه ترگمان]نتیجه شبیه سازی نشان می دهد که این روش موثر و موثر است
[ترجمه گوگل]نتیجه شبیه سازی نشان می دهد که این روش موثر و کاربردی است

6. Emulation result indicates that this method has a remarkable applicatory value for turbogenerator vibration fault diagnosis.
[ترجمه ترگمان]نتایج emulation حاکی از آن است که این روش دارای ارزش applicatory قابل توجهی برای تشخیص خطای ارتعاشی turbogenerator می باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه امولسیون نشان می دهد که این روش ارزش تشریحی قابل توجهی برای تشخیص خطا در ارتعاش توربو ایجاد می کند

7. The auto reverse washing ultra-filtration structure is innovate, and got new pattern patent of national applicatory.
[ترجمه ترگمان]شستشوی اتوماتیک ماشین شستشوی معکوس، نوآوری است و ثبت الگوی جدید of های ملی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]ساختار فوق العاده فیلتراسیون خودکار معکوس نوآوری است و دارای اختراع الگوی جدیدی از کاربرد ملی است

8. College English is a system which mainly consists of elementary English knowledge, applicatory skills, learning strategy, and cross-cultural communication.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی دانشگاهی است که عمدتا متشکل از دانش اولیه انگلیسی، مهارت های applicatory، استراتژی یادگیری و ارتباط متقابل فرهنگی است
[ترجمه گوگل]کالج انگلیسی یک سیستم است که عمدتا شامل دانش ابتدایی انگلیسی، مهارت های کاربردی، استراتژی یادگیری و ارتباطات متقابل فرهنگی است


کلمات دیگر: