تخته اسکیت، تخته ی چرخدار، تخته ی چرخدار تخته اسکیت سواری کردن
skateboard
تخته اسکیت، تخته ی چرخدار، تخته ی چرخدار تخته اسکیت سواری کردن
انگلیسی به فارسی
تخته اسکیت، تختهی چرخدار
تخته اسکیت سواری کردن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a flat, short, narrow board mounted on four roller-skate wheels, ridden in a standing position or used to perform athletic feats such as jumps and flips.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: skateboards, skateboarding, skateboarded
حالات: skateboards, skateboarding, skateboarded
• : تعریف: to ride on a skateboard.
- He gets to skateboard to school!
[ترجمه یاسین] او به مدرسه اسکیت برد
[ترجمه ترگمان] اون به مدرسه اسکیت برد[ترجمه گوگل] او به مدرسه اسکیت بورد می رسد!
• flat board attached to four small wheels and used for skating on hard surfaces
ride a skateboard, use a skateboard to coast across hard surfaces
a skateboard is a narrow board on wheels, which people stand on and ride for pleasure.
ride a skateboard, use a skateboard to coast across hard surfaces
a skateboard is a narrow board on wheels, which people stand on and ride for pleasure.
جملات نمونه
1. Skateboard Tow Head on his skateboard threads through a crowd of feet and faces delayed to a slow stupidity.
[ترجمه ترگمان]سرش را روی نخ های اسکیت برد و از میان انبوه پاها و چهره ها تا حد حماقت عقب رفتند
[ترجمه گوگل]تانک اسکیت بورد بر روی اسکیت بورد خود را از طریق یک جمعیت از پاها و چهره به عقب به حماقت کند
[ترجمه گوگل]تانک اسکیت بورد بر روی اسکیت بورد خود را از طریق یک جمعیت از پاها و چهره به عقب به حماقت کند
2. It calls for creating a skateboard park, a picnic area, a sculpture to climb on and an amphitheater.
[ترجمه ترگمان]آن خواستار ایجاد یک پارک اسکیت، یک منطقه پیک نیک، یک مجسمه برای بالا رفتن و آمفی تئاتری است
[ترجمه گوگل]آن را برای ایجاد یک پارک اسکیت بورد، یک منطقه پیک نیک، یک مجسمه سازی برای صعود کردن و یک آمفی تئاتر فراخوانده است
[ترجمه گوگل]آن را برای ایجاد یک پارک اسکیت بورد، یک منطقه پیک نیک، یک مجسمه سازی برای صعود کردن و یک آمفی تئاتر فراخوانده است
3. A teenager carrying his skateboard passed a man wearing a yarmulke.
[ترجمه ترگمان]یک نوجوان تخته اسکیت را با یک مرد که کلاه yarmulke به تن کرده بود، کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]یک نوجوان که اسکیت بوردش را حمل می کرد، یک مرد با پوشیدن یک یار مولک را گذراند
[ترجمه گوگل]یک نوجوان که اسکیت بوردش را حمل می کرد، یک مرد با پوشیدن یک یار مولک را گذراند
4. Matt scooted over the bridge on his skateboard.
[ترجمه ترگمان]مت به سرعت روی پل اسکیت برد
[ترجمه گوگل]Matt روی پل روی اسکیت بورد تمرین کرد
[ترجمه گوگل]Matt روی پل روی اسکیت بورد تمرین کرد
5. Of course, all the skateboard sellers could get together and conspire to raise prices.
[ترجمه ترگمان]البته تمام فروشندگان اسکیت می توانستند با هم دست و دست هم بدهند و قیمت ها را بالا ببرند
[ترجمه گوگل]البته، همه فروشندگان اسکیت بورد می توانند با یکدیگر همکاری کنند و سعی در افزایش قیمت ها کنند
[ترجمه گوگل]البته، همه فروشندگان اسکیت بورد می توانند با یکدیگر همکاری کنند و سعی در افزایش قیمت ها کنند
6. These include a skateboard and a punchball.
[ترجمه ترگمان]این شامل یک اسکیت بورد و یک تخته اسکیت است
[ترجمه گوگل]این شامل یک اسکیت بورد و یک پانچبال می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل یک اسکیت بورد و یک پانچبال می باشد
7. Karl fell off his skateboard and busted his arm.
[ترجمه ترگمان]کارل از تخته اسکیت برد و بازویش را گرفت
[ترجمه گوگل]کارل سقوط کرد و اسکیت بوردش را برداشت
[ترجمه گوگل]کارل سقوط کرد و اسکیت بوردش را برداشت
8. Suddenly she trips over a skateboard in front of a home and crashes to the ground.
[ترجمه ترگمان]ناگهان به یک تخته اسکیت جلوی خانه می رود و به زمین می افتد
[ترجمه گوگل]ناگهان او در برابر یک اسکیت بورد در مقابل یک خانه می ماند و به زمین می افتد
[ترجمه گوگل]ناگهان او در برابر یک اسکیت بورد در مقابل یک خانه می ماند و به زمین می افتد
9. Extreme surfer and skateboard styles are still a best bet.
[ترجمه ترگمان]موج سواری افراطی و سبک اسکیت باز هم بهترین شرط هستند
[ترجمه گوگل]سبک های سرباز و اسکیت بورد بسیار عالی هستند
[ترجمه گوگل]سبک های سرباز و اسکیت بورد بسیار عالی هستند
10. These are my skateboard graphic designs, there is more coming soon.
[ترجمه ترگمان]اینا طرح های تصویری منه که خیلی زود میاد
[ترجمه گوگل]این طرح های گرافیکی اسکیت بورد من است، بیشتر به زودی وجود دارد
[ترجمه گوگل]این طرح های گرافیکی اسکیت بورد من است، بیشتر به زودی وجود دارد
11. One time I had a skateboard, but it wasn't very fast.
[ترجمه ترگمان]یک دفعه یک تخته اسکیت دیدم، اما خیلی سریع نبود
[ترجمه گوگل]یک بار من یک اسکیت بورد داشتم، اما خیلی سریع نبود
[ترجمه گوگل]یک بار من یک اسکیت بورد داشتم، اما خیلی سریع نبود
12. They can go to skateboard parks, to swimming pools or to video arcades.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند به پارک های اسکیت، استخر شنا و یا arcades ویدئو بروند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به پارک های اسکیت بورد، به استخرهای شنا یا بازی های ویدئویی بروند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به پارک های اسکیت بورد، به استخرهای شنا یا بازی های ویدئویی بروند
13. Perform the skateboard pop shove-it with tips from a professionally sponsored skateboarder in this free video on skateboarding.
[ترجمه ترگمان]این فیلم را با نوک اسکیت برد در این فیلم آزاد اجرا کنید تا اسکیت بورد به طور حرفه ای از آن استفاده کند
[ترجمه گوگل]اسکیت بورد اسکیت بورد را با استفاده از راهنمایی های اسکیت بورد حرفه ای حمایت شده در این ویدیو رایگان در اسکیت بورد انجام دهید
[ترجمه گوگل]اسکیت بورد اسکیت بورد را با استفاده از راهنمایی های اسکیت بورد حرفه ای حمایت شده در این ویدیو رایگان در اسکیت بورد انجام دهید
14. By go-cart or unicycle, by skateboard or sleigh.
[ترجمه ترگمان]بوسیله اسکیت یا یک چرخه، با اسکیت یا سورتمه
[ترجمه گوگل]با رفتن به سبد خرید و یا unicycle، توسط اسکیت بورد و یا سورتمه
[ترجمه گوگل]با رفتن به سبد خرید و یا unicycle، توسط اسکیت بورد و یا سورتمه
15. Scooter, Finger Scooter, Finger Skateboard, Roller Skate, Snow Board. Toy and Games.
[ترجمه ترگمان]Scooter، انگشت انگشت، انگشت انگشت، Roller Skate، تخته برفی اسباب بازی و بازی ها
[ترجمه گوگل]روروک مخصوص بچه ها، اسکوتر انگشت، اسکیت بورد انگشت، اسکیت غلتکی، تخته برف اسباب بازی و بازی ها
[ترجمه گوگل]روروک مخصوص بچه ها، اسکوتر انگشت، اسکیت بورد انگشت، اسکیت غلتکی، تخته برف اسباب بازی و بازی ها
پیشنهاد کاربران
اسکیت بورد
صفحه تخت متصل به چهار چرخ کوچک و برای اسکیت روی سطوح سخت استفاده می شود
تخته اسکیت
تخته چرخ دار
کلمات دیگر: