کلمه جو
صفحه اصلی

actuated

جملات نمونه

1. the device is actuated by a button
دستگاه با دکمه ای به کار می افتد.

پیشنهاد کاربران

تحریک شده، برانگیخته شده، تشویق شده


کلمات دیگر: