کلمه جو
صفحه اصلی

depeopled

پیشنهاد کاربران

To reduce or remove the population of ( a place ) or to destroy the people خالی کردن یا خذف کردن مردم از ی مکانی مثلا جمله ی chilly gusts of wind with a taste of rain in them had well nigh depeopled the street.
باد سرد شدیدی ک از آن بوی باران ب مشام میرسید، خیابان را از مردم خالی کرده بود ینی همه مردم بخاطر سرمای شدید اون خیابون ، خیابون و ترک کرده بودن و رفته بودن

خالی از سکنه ، خیابان یا شهری که بدون مردم باشد ( خلوت باشد )


کلمات دیگر: