1. Challenging everything from climate-change alarmism to the idea that too much affluence is bad for the soul, the book makes the case for growth, progress, and faith in humanity.
[ترجمه ترگمان]با به چالش کشیدن همه چیز از تغییر آب و هوا به این ایده که وفور نعمت برای روح بد است، کتاب در مورد رشد، پیشرفت و ایمان به انسانیت صدق می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب به دلیل رشد و پیشرفت و اعتقاد به بشریت، به چالش کشیده شدن همه چیز از آلرژی به تغییرات آب و هوا و به این فکر می کند که نفوذ بیش از حد برای روح بد است
2. Such alarmism reflects, to a degree, a desire by the Sunni, American-allied governments of countries such as Egypt and Saudi Arabia to staunch what they see as a rising tide of Iranian influence.
[ترجمه ترگمان]چنین alarmism منعکس کننده تمایل دولت های سنی، آمریکا و متحد کشورهایی چون مصر و عربستان سعودی هستند تا آنچه را که آن ها به عنوان موج رو به افزایشی از نفوذ ایران می بینند، حفظ کنند
[ترجمه گوگل]چنین آلرژی گرایی به نوعی نشان دهنده تمایل سنی ها، دولت های متحد آمریکا به کشورهایی مانند مصر و عربستان سعودی است تا آنچه که آنها به عنوان رو به افزایش نفوذ ایران می بینند، متقاعد شوند
3. At the time that seemed self-serving alarmism.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان که به نظر می رسید که در حال خدمت به alarmism است
[ترجمه گوگل]در آن زمان، به نظر می رسید که خودارضایی وجود دارد
4. C., think tank that supports limited government and decries global warming "alarmism. "
[ترجمه ترگمان]C، یک تانک فکر کنید که از دولت محدود پشتیبانی می کند و گرم شدن جهانی هوای کره زمین را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]سی, تانک فکر می کند که از حکومت محدود پشتیبانی می کند و دغدغه ی گرمایش جهانی را رفع می کند '
5. It is not alarmism .
[ترجمه ترگمان] این \"alarmism\" نیست
[ترجمه گوگل]این آلرژیزم نیست
6. The alarmism is familiar.
[ترجمه ترگمان]The آشنا است
[ترجمه گوگل]هشدار دهنده آشناست
7. The view adopted by many in the market has been one of wariness but not alarmism.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه که توسط بسیاری از آن ها در بازار اتخاذ شده است، یکی از نگرانی آن ها بوده است، اما نه alarmism
[ترجمه گوگل]دیدگاه بسیاری که در بازار به تصویب رسیده است، یکی از دلگرمی ها بوده است، اما هراس انگیز نیست
8. Climate change's complex links with insect-borne disease need solid research — not alarmism that distracts from other crucial factors.
[ترجمه ترگمان]پیوندهای پیچیده تغییر آب و هوا با بیماری های ناشی از حشرات به تحقیقات جامد نیاز دارد - نه تمرکز زدایی که از عوامل حیاتی دیگر کاسته می شود
[ترجمه گوگل]پیوند پیچیده تغییرات آب و هوا با بیماری های ناشی از حشرات نیاز به تحقیق جامع دارد - هشدار دهنده نیست که از سایر عوامل حیاتی منحرف شود
9. Or maybe I'm just contributing to the blaring non-issue alarmism here.
[ترجمه ترگمان]یا شاید من فقط به جار و جنجالی که در اینجا پخش می شود، کمک کنم
[ترجمه گوگل]یا شاید من فقط به تسخیر غیرمجاز هشدار دهنده در اینجا کمک کنم
10. In the upper reaches of Wall Street, talk of another financial crisis is dismissed as alarmism.
[ترجمه ترگمان]در قسمت بالایی وال استریت، صحبت از بحران مالی دیگری به عنوان alarmism رد شد
[ترجمه گوگل]در بالادستی وال استریت، صحبت از بحران مالی دیگر به عنوان آلرژیزم اخراج می شود
11. Every time when I read the article about the disadvantage of smoke in newspaper, I thought it as alarmism with negative mentality.
[ترجمه ترگمان]هر بار که مقاله در مورد مضرات سیگار در روزنامه خوانده بودم، فکر می کردم آن را با ذهنیت منفی alarmism
[ترجمه گوگل]هر بار که مقاله ای راجع به ضعف دود در روزنامه می خواندم، آن را به عنوان دغدغه ی ذهنی منفی در نظر گرفتم
12. Kremlin officials dismiss talk of dead ends as pointless whining and alarmism from liberals.
[ترجمه ترگمان]مقامات کرملین صحبت از بن بست را به عنوان whining بی هوده و alarmism از لیبرال ها رد کردند
[ترجمه گوگل]مقامات کرملین از ناپدید شدن سخنان خود به عنوان نابینایی بی عاطفه و نومیدی از لیبرال ها رد می کنند
13. Somebody issued an artical about the harm of smoking, but I think that is alarmism, that's some kind of negative mentality.
[ترجمه ترگمان]یک نفر درباره آسیب کشیدن سیگار هشدار داد، اما من فکر می کنم این یک طرز فکر منفی است، این نوعی تفکر منفی است
[ترجمه گوگل]کسی درمورد آلودگی سیگار کشیدن عکاسی کرده است، اما من فکر می کنم که این آلرژیزم است، این نوعی ذهنیت منفی است
14. With the world's population expected to grow from 8 billion today to 1 billion by 2050, a certain Malthusian alarmism has set in: how will all these extra mouths be fed?
[ترجمه ترگمان]با جمعیت جهان که انتظار می رود تا سال ۲۰۵۰ از ۸ میلیارد تا ۱ میلیارد نفر افزایش یابد، یک Malthusian alarmism مشخص کرده است: چگونه این دهان اضافی تغذیه خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]با توجه به این که جمعیت جهان انتظار می رود که از 8 میلیارد سال پیش به 1 میلیارد دلار تا سال 2050 رشد کند، یک مأموریت مارتوسیایی خاصی تنظیم شده است: چگونه همه این دهان اضافی تغذیه می شود؟