کلمه جو
صفحه اصلی

breathlessness

انگلیسی به فارسی

تنفس


انگلیسی به انگلیسی

• being out of breath, being unable to breathe

جملات نمونه

1. There had been no indication of either breathlessness or any loss of mental faculties right until his death.
[ترجمه ترگمان]هیچ نشانی از تنگی نفس و یا از دست رفتن هوش و هوش و هوش و هوش او نبود
[ترجمه گوگل]هیچ نشانه ای از نفس کشیدن یا از دست رفتن توانایی های ذهنی تا مرگ او نداشت

2. Meredith felt breathlessness claim her as his possessive arms wrapped around her once more.
[ترجمه ترگمان]مردیت احساس می کرد که نفسش تنگی می کند، همان طور که دست هایش را به دور او حلقه کرده بود
[ترجمه گوگل]مرید احساس تنفس کرد و او را به عنوان بازوهای اداری او که یک بار دیگر در اطراف او بود پیچید

3. Asthma causes wheezing and breathlessness.
[ترجمه ترگمان]اسم آسم باعث خس خس و تنگی نفس می شود
[ترجمه گوگل]آسم باعث خس خس و نفس می شود

4. Survivors still complain of ailments ranging from breathlessness, chronic fatigue and stomach pain to cardiac problems and tuberculosis.
[ترجمه ترگمان]بازماندگان هنوز از بیماری هایی که از تنگی نفس، خستگی مزمن و درد شکم ناشی از مشکلات قلبی و بیماری سل رنج می برند، شکایت دارند
[ترجمه گوگل]بازماندگان هنوز از بیماری هایی که از تنفس، خستگی مزمن و درد معده به مشکلات قلبی و سل رنج می برند شکایت دارند

5. Hyperventilation sometimes accompanies these symptoms, producing breathlessness, chest pains, tingling in the toes and fingers, dizziness and fainting.
[ترجمه ترگمان]hyperventilation گاهی این نشانه ها را همراه می برند، تنگی نفس، درد سینه، لرزش انگشتان و انگشتان، سرگیجه و غش کردن را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]اختلال تزریق گاهی اوقات همراه با این علائم، ایجاد نفس، درد قفسه سینه، سوزش در انگشتان پا و انگشتان، سرگیجه و غش کردن

6. The tidal breathing, forced expiratory spirometry, and breathlessness scale were measured before and immediately after exercise.
[ترجمه ترگمان]تنفس جذر و مد منجر به expiratory spirometry شده و مقیاس breathlessness قبل و بلافاصله بعد از ورزش اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]تنفس جزر و مداخله، اسپیرومتری بیرون آوری اجباری و مقیاس تنفس قبل و بعد از ورزش اندازه گیری شد

7. Symptoms of overexertion are chest pains, severe breathlessness, dizziness, loss of muscle control and nausea.
[ترجمه ترگمان]علایم of عبارتند از درده ای قفسه سینه، تنگی شدید، سرگیجه، از دست دادن کنترل عضلات و حالت تهوع
[ترجمه گوگل]علائم overexertion درد قفسه سینه، تنگی نفس شدید، سرگیجه، از دست دادن کنترل عضلات و تهوع است

8. Ralph's face was dark with breathlessness.
[ترجمه ترگمان]صورت رالف از شدت تنگی نفس می زد
[ترجمه گوگل]صورت رالف با نفس نفس کشید

9. Symptoms of overexertion are chest pains, severe breathlessness, dizziness, loss of muscle control and nausea. If you experience any of these symptoms stop exercising.
[ترجمه ترگمان]علایم overexertion عبارتند از درده ای قفسه سینه، تنگی شدید، سرگیجه، از دست دادن کنترل عضلات و حالت تهوع اگر شما هیچ کدام از این علائم را تجربه کردید، ورزش کردن را متوقف کنید
[ترجمه گوگل]علائم overexertion درد قفسه سینه، تنگی نفس شدید، سرگیجه، از دست دادن کنترل عضلات و تهوع است اگر هر یک از این علائم را تجربه کرده اید ورزش را متوقف کنید

10. Symptoms include severe Breathlessness, weight loss, Bluish skin, chest tightness, and wheezing.
[ترجمه ترگمان]علایم عبارتند از: breathlessness شدید، کاهش وزن، پوست Bluish، تنگی قفسه سینه، و خس خس
[ترجمه گوگل]علائم شامل تنفس شدید، کاهش وزن، پوست صورتی، تنگی قفسه سینه، و خس خس سینه می باشد

11. But we all slept badly in the thinner air, suffering headaches and breathlessness.
[ترجمه ترگمان]اما همه ما در هوای مه آلود، سردرد و تنفس بد خوابیده بودیم
[ترجمه گوگل]اما ما همه در هوا نازک تر خوابیدیم، سردرد ها و تنفس را تجربه کردیم

12. His physician and our hospice team work together to manage his chest pains and episodes of breathlessness.
[ترجمه ترگمان]پزشک او و تیم خانگی ما با هم برای مدیریت درد و مشکلات سینه خود کار می کنند
[ترجمه گوگل]پزشک و تیم بیمارستان ما با هم کار می کنند تا درد قفسه سینه و قسمت های تنفس خود را مدیریت کنند

13. If at any time any exercise causes severe discomfort, pain or extreme breathlessness, stop doing it and see your doctor.
[ترجمه ترگمان]اگر در هر زمانی هر ورزشی باعث ناراحتی شدید، درد و یا تنگی شدید می شود، آن کار را متوقف کنید و به پزشک خود مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]اگر در هر زمانی هر تمرین باعث ناراحتی شدید، درد و یا تنفس شدید، متوقف کردن آن را انجام دهید و به پزشک خود مراجعه کنید

14. The onset of the disease is very gradual and breathlessness only becomes troublesome when about half of the lung has been destroyed.
[ترجمه ترگمان]شروع این بیماری بسیار تدریجی است و وقتی در حدود نیمی از ریه خراب شده، دچار دردسر می شود
[ترجمه گوگل]شروع بیماری بسیار تدریجی است و زمانی که حدود نیمی از ریه از بین رفته است، نفس راحت می شود

پیشنهاد کاربران

وقفه تنفسی

تنگی نفس
واژۀ پزشکی و علمی آن dyspnoea است.

تنگی نفس داشتن.

نفس نفس زدن

تنگی نفس


کلمات دیگر: