1. The third intended recipient of the North's recent bellicosity, analysts believe, is the most important: the new Obama Administration in Washington.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران بر این باورند که سومین گیرنده در نظر گرفته شده از bellicosity اخیر در وزیرستان شمالی از همه مهم تر است: دولت جدید اوباما در واشنگتن
[ترجمه گوگل]تحلیل گران معتقدند که سومین منتقد دریافت کنندگان نزاع اخیر اخیر شمال، مهمترین دولت جدید اوباما در واشنگتن است
2. We had gone from good humor to bellicosity back to joviality in five hours.
[ترجمه ترگمان]تا پنج ساعت دیگر از خلق و خوی خوش خوی خوش گذشته بودیم
[ترجمه گوگل]ما از طنز خوب تا جنجال بر سر پنجاه و شانزده سالگی رفته بودیم
3. Wakefulness, watchfulness, and bellicosity make a good hunter.
[ترجمه ترگمان]مراقبت، مراقبت و bellicosity یک شکارچی خوب است
[ترجمه گوگل]بیداری، مراقب بودن و نزاع باعث شکارچی خوب می شود
4. But their bellicosity was matched by the scepticism of the Americans, and of Eisenhower in particular, who from the beginning was against the use of force by his two main allies.
[ترجمه ترگمان]اما bellicosity آن ها با بدبینی آمریکایی ها و به خصوص آیزنهاور که از ابتدا مخالف استفاده از زور توسط دو متحد اصلی او بود مطابقت داشت
[ترجمه گوگل]اما سوء ظن آنها با شک و تردید آمریکایی ها، و مخصوصا آیزنهاور، هماهنگ بود که از ابتدا علیه استفاده از زور توسط دو متحد اصلی خود بود
5. Some analysts suggest Pyongyang's bellicosity could be linked to internal issues, amid questions over the health of leader Kim Jong-il after his apparent stroke last year.
[ترجمه ترگمان]برخی از تحلیلگران می گویند که bellicosity پیونگ یانگ را می توان به مسائل داخلی، در میان سوالاتی در مورد سلامتی رهبر کیم جونگ ایل پس از ضربه آشکار او در سال گذشته مرتبط دانست
[ترجمه گوگل]برخی از تحلیلگران معتقدند که جنجالی در پیونگ یانگ می تواند با مسائل داخلی مرتبط با مسائل مربوط به سلامت رهبر کیم جونگ ایل پس از سکته مغزی آن در سال گذشته باشد
6. This shows a Spartan caution which is at variance with their previous bellicosity over Samos.
[ترجمه ترگمان]این یک احتیاط Spartan را نشان می دهد که با bellicosity قبلی آن ها بر روی ساموس در تضاد است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده ی احتیاط اسپارتانی است که در مقایسه با سوء استفاده قبلی خود نسبت به ساموس، متفاوت است
7. China cannot be blind to the Kims’ bungling and bellicosity, nor welcome their nuclear ambitions.
[ترجمه ترگمان]چین نمی تواند نسبت به the \"bungling\" و \"bellicosity\" نابینا باشد و از جاه طلبی های هسته ای آن ها استقبال نکند
[ترجمه گوگل]چین نمیتواند به سوء قصد و کینه توزی کیمز کور شود و از آرمانهای هستهای خود نیز خوشش نیاید
8. Most players of chess play just for diversion. Chess has so many enthusiasts only because it suits man's bellicosity.
[ترجمه ترگمان]اغلب بازیکنان شطرنج بازی می کنند شطرنج علاقه مندان زیادی دارد، فقط به این دلیل که برای bellicosity مرد مناسب است
[ترجمه گوگل]بیشتر بازیکنان شطرنج فقط برای انحراف بازی بازی می کنند شطرنج علاقه مندان بسیاری دارد فقط به این دلیل که برای جنجال بر روی انسان مناسب است