درک، قوه مدرکه، بینایی، قوه مشاهده
perceptiveness
درک، قوه مدرکه، بینایی، قوه مشاهده
انگلیسی به انگلیسی
• being quick to understand; being able to distinguish
جملات نمونه
1. Mintzberg deserves high praise for his perceptiveness in issuing these caveats about the widespread enthusiasm for the adhocracy arrangement.
[ترجمه ترگمان]مینتزبرگ سزاوار ستایش بالا از perceptiveness در صدور این caveats درباره اشتیاق گسترده برای نظم و ترتیب adhocracy است
[ترجمه گوگل]مینتزبرگ برای ستایش او در صدور این هشدارها در مورد شور و شوق گسترده ای که برای حل عدالت صورت می گیرد ستایش می کند
[ترجمه گوگل]مینتزبرگ برای ستایش او در صدور این هشدارها در مورد شور و شوق گسترده ای که برای حل عدالت صورت می گیرد ستایش می کند
2. He brought to friendship, as to his work, perceptiveness, integrity and above all enjoyment.
[ترجمه ترگمان]خود را به دوستی، با ادراک، صداقت و بالاتر از همه لذت کشاند
[ترجمه گوگل]او به عنوان کار، بصیرت، یکپارچگی و بالاتر از همه لذت بردن از دوستی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]او به عنوان کار، بصیرت، یکپارچگی و بالاتر از همه لذت بردن از دوستی به ارمغان آورد
3. A great deal depends on our managers' perceptiveness and ability to care .
[ترجمه ترگمان]یک معامله بزرگ به توانایی و توانایی مدیران ما بستگی دارد
[ترجمه گوگل]یک معامله بزرگ به ادراک و توانایی مدیران ما برای مراقبت بستگی دارد
[ترجمه گوگل]یک معامله بزرگ به ادراک و توانایی مدیران ما برای مراقبت بستگی دارد
4. Despite the breathtakingly sad opening chapters, Tyler's delicate perceptiveness gives the novel an understated warmth.
[ترجمه ترگمان]با وجود این فصل های افتتاحیه غم انگیز غم انگیز، perceptiveness ظریف تایلر، این داستان را به یک گرمی ساده می بخشد
[ترجمه گوگل]با وجود جلوه های جذاب و غم انگیز غرور، طرز تفکر ظریف تایلر رمان را گرم می کند
[ترجمه گوگل]با وجود جلوه های جذاب و غم انگیز غرور، طرز تفکر ظریف تایلر رمان را گرم می کند
5. Even those kids whose perceptiveness was seriously impaired miraculously learned, too.
[ترجمه ترگمان]حتی آن بچه هایی که perceptiveness به طور معجزه آسایی نجات پیدا کرده بودند نیز به طور معجزه آسایی آموخته بودند
[ترجمه گوگل]حتی آن دسته از بچه هایی که به طور معجزه آسایی یاد گرفته بودند، نیز به شدت آسیب پذیر بودند
[ترجمه گوگل]حتی آن دسته از بچه هایی که به طور معجزه آسایی یاد گرفته بودند، نیز به شدت آسیب پذیر بودند
6. Plausibly, such virtues as sensitivity and perceptiveness or insightfulness should also be added.
[ترجمه ترگمان]plausibly، چنین فضایلی مانند حساسیت و perceptiveness و یا insightfulness باید اضافه شوند
[ترجمه گوگل]به لحاظ قانونی، فضایل به عنوان حساسیت و درک و یا روشنگری نیز باید اضافه شود
[ترجمه گوگل]به لحاظ قانونی، فضایل به عنوان حساسیت و درک و یا روشنگری نیز باید اضافه شود
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
8. The life - experiences and multiple perceptiveness in harmony are the key to the functioning of artistic transfer.
[ترجمه ترگمان]تجارب زندگی و perceptiveness چندگانه در هماهنگی کلید عملکرد انتقال هنری هستند
[ترجمه گوگل]زندگی - تجربیات و درک چندگانه در هماهنگی، کلیدی برای عملکرد انتقال هنری است
[ترجمه گوگل]زندگی - تجربیات و درک چندگانه در هماهنگی، کلیدی برای عملکرد انتقال هنری است
9. Her strength as a novelist lies in her perceptiveness and compassion.
[ترجمه ترگمان]قدرت او به عنوان یک رمان نویس در شفقت و شفقت او نهفته است
[ترجمه گوگل]قدرت او به عنوان یک رماننویس در نگرش و دلسوزی اوست
[ترجمه گوگل]قدرت او به عنوان یک رماننویس در نگرش و دلسوزی اوست
10. It reflects your wisdom, humor and perceptiveness, and each title has its own breakthrough. That how to find the hidden secret has become the crowd's goal.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده عقل، طنز و perceptiveness شماست، و هر عنوان پیشرفت خود را دارد این که چطور یک راز پنهان را پیدا کنیم، هدف مردم است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده خرد، طنز و ادراک شماست و هر عنوان دارای پیشرفت شخصی است این که چگونه برای پیدا کردن راز پنهان تبدیل شده است هدف جمعیت است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده خرد، طنز و ادراک شماست و هر عنوان دارای پیشرفت شخصی است این که چگونه برای پیدا کردن راز پنهان تبدیل شده است هدف جمعیت است
11. Sullivan and Lebow show a great deal of perceptiveness about the support system that a close family can provide.
[ترجمه ترگمان]سالیوان و Lebow مقدار زیادی از perceptiveness را در مورد سیستم حمایتی نشان می دهند که یک خانواده نزدیک می تواند فراهم کند
[ترجمه گوگل]سولیوان و لوبو در مورد سیستم پشتیبانی که یک خانواده نزدیک میتوانند ارائه دهند، درک زیادی نشان میدهند
[ترجمه گوگل]سولیوان و لوبو در مورد سیستم پشتیبانی که یک خانواده نزدیک میتوانند ارائه دهند، درک زیادی نشان میدهند
12. Acute intuitive insight or perceptiveness.
[ترجمه ترگمان]یک بینش شهودی و یا perceptiveness حاد
[ترجمه گوگل]بینش عمیق بصری یا درک
[ترجمه گوگل]بینش عمیق بصری یا درک
13. You might be able to comprehend your relationships and interactions better today, which could be the result of your astute perceptiveness of others.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است بتوانید روابط و تعاملات خود را امروز بهتر درک کنید، که می تواند نتیجه اعتماد دقیق شما نسبت به دیگران باشد
[ترجمه گوگل]شما ممکن است بتوانید روابط و تعاملات خود را امروز بهتر درک کنید، که می تواند نتیجۀ درک درست و حسابی دیگران باشد
[ترجمه گوگل]شما ممکن است بتوانید روابط و تعاملات خود را امروز بهتر درک کنید، که می تواند نتیجۀ درک درست و حسابی دیگران باشد
14. P. D. James has gained an enviable reputation for creating detective stories of uncommon depth and intricacy, combined with the sort of humanity and perceptiveness found only in the finest novelists.
[ترجمه ترگمان]P جیمز شهرت enviable را برای ایجاد داستان های پلیسی با عمق و پیچیدگی غیرمعمول به دست آورده است که ترکیب با نوع بشر و perceptiveness تنها در بهترین رمان نویسان یافت می شود
[ترجمه گوگل]P D جیمز شهرت قابل توجهی را برای ایجاد داستان های کارآگاهی از عمق و پیچیدگی ناخوشایند کسب کرده است که همراه با نوع بشریت و ادراک تنها در بهترین رمان نویس ها یافت می شود
[ترجمه گوگل]P D جیمز شهرت قابل توجهی را برای ایجاد داستان های کارآگاهی از عمق و پیچیدگی ناخوشایند کسب کرده است که همراه با نوع بشریت و ادراک تنها در بهترین رمان نویس ها یافت می شود
15. The task I have in mind requires little more than perceptiveness and a good memory.
[ترجمه ترگمان]وظیفه ای که در ذهن دارم به چیزی بیش از perceptiveness و حافظه خوب نیاز دارد
[ترجمه گوگل]وظیفه ای که من در ذهن دارم، نیازمند چیزی بیش از ادراک و حافظه خوب است
[ترجمه گوگل]وظیفه ای که من در ذهن دارم، نیازمند چیزی بیش از ادراک و حافظه خوب است
پیشنهاد کاربران
ادراک
کلمات دیگر: