کلمه جو
صفحه اصلی

between times


معنی : گاهگاهی، گاه و بیگاه
معانی دیگر : در میان دو زمان یا دوره، در آن میان، به تناوب، گاه به گاه (betweenwhiles هم می گویند)، درمدت وقفه، درفاصله دو زمان

انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: between activities; at or during pauses or intermissions.

• at intervals, during intervals

مترادف و متضاد

گاهگاهی (قید)
sometime, between times

گاه و بیگاه (قید)
between times, occasionally, sporadically


کلمات دیگر: