کلمه جو
صفحه اصلی

alchemist


معنی : کیمیاگر، کیمیاشناس
معانی دیگر : کیمیاگر، کیمیاشناس

انگلیسی به فارسی

کیمیاگر، کیمیاشناس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who practices alchemy.
مشابه: magician

• one who deals with alchemy (medieval form of chemistry which focused on the transmutation of base metals into gold)
an alchemist was a scientist in the middle ages who tried to discover how to change ordinary metals into gold.

مترادف و متضاد

کیمیاگر (اسم)
alchemist

کیمیا شناس (اسم)
alchemist

جملات نمونه

1. One of his owners was an alchemist, whose secrets he seems to have learnt.
[ترجمه ترگمان]یکی از مالکان او کیمیاگر بود که به نظر می رسید اسرارش را آموخته باشد
[ترجمه گوگل]یکی از صاحبانش، یک کیمیاگر بود، اسراری که به نظر می رسید آموخته است

2. The alchemist would burn incense and douse himself in specially prepared perfumes before carrying out his experiments.
[ترجمه ترگمان]کیمیاگر اگر قبل از این که آزمایش های خود را انجام دهد، عطر آن را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]کیمیاگر قبل از انجام آزمایشات خود بخور بخور و خود را در عطرهای ویژه آماده کنید

3. Isis the alchemist, in whose myth are contained all the elements of the art, is still with us.
[ترجمه ترگمان]Isis، کیمیاگر است که افسانه آن همه عناصر آثار هنری است، هنوز با ماست
[ترجمه گوگل]ایسیس کیمیاگر، که اسطوره اش تمام عناصر هنر را شامل می شود، همچنان با ما است

4. As alchemist and visionary, Willner is unique among those who raid the past.
[ترجمه ترگمان]willner، همان طور که کیمیاگر و visionary، در میان کسانی که به گذشته یورش بردند، منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]ویلنر به عنوان کیمیاگر و چشم انداز، در میان کسانی که به گذشته حمله می کنند، منحصر به فرد است

5. Then the king heard of an alchemist named Johann Frederich Bottger, who swore he could turn lead into gold.
[ترجمه ترگمان]آن گاه شاه شنید که یک کیمیاگر به نام یوهان Frederich Bottger قسم خورد که می تواند سرب را به طلا تبدیل کند
[ترجمه گوگل]سپس پادشاه از یک کیمیاگر به نام یوهان فردریک بوذر، که سوگند یاد کرد، می تواند سرب به طلا تبدیل شود

6. The culture of supernatural being and alchemist in Qin and Han Dynasties is an important cultural integrant being pregnant with early Taoism.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ ارتباط ماورای طبیعی و کیمیاگر در چین و سلسله هان یک integrant فرهنگی مهم است که با Taoism زود باردار شده است
[ترجمه گوگل]فرهنگ هستی فراطبیعی و کیمیاگر در سلسله های چینی و هان یک عنصر مهم فرهنگی است که باردار با اوایل تائویسم است

7. The word chemist was coined by shortening alchemist, and the term chemistry followed.
[ترجمه ترگمان]کلمه شیمیدان از طریق کوتاه کردن کیمیاگر و شیمی بعد از آن ابداع شد
[ترجمه گوگل]شیمیدان کلمه با کوتاه کردن کیمیاگر، و اصطلاح شیمی به دنبال داشت

8. Kelley was a notorious forger, mystic and alchemist who was familiar with Cardan grilles.
[ترجمه ترگمان]Kelley، یک جاعل، عرفانی و کیمیاگر بود که با grilles Cardan آشنا بود
[ترجمه گوگل]کلی یک جعلی مشهور، عارف و کیمیاگر بود که با Grilles Cardan آشنا بود

9. He is a prodigy, becoming the youngest State Alchemist in the Army's history.
[ترجمه ترگمان]او اعجوبه است و جوان ترین State تاریخ ارتش شده است
[ترجمه گوگل]او غریب است، تبدیل شدن به جوانترین کیمیاگر دولتی در تاریخ ارتش است

10. He seems an alchemist, scooping out the true meaning of the building continuously, creating concise beauty.
[ترجمه ترگمان]او یک کیمیاگر به نظر می رسد و معنای واقعی ساختمان را به طور پیوسته از بین می برد و زیبایی مختصر ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد یک کیمیاگر است، به طور پیوسته معنی واقعی ساختمان را ایجاد می کند، ایجاد زیبایی مختصر

11. The alchemist would be dressed in a tinsel suit and hanged from a gallows covered in gold-colored foil.
[ترجمه ترگمان]کیمیاگر کت و شلوار tinsel پوشیده بود و از چوبه دار به دار آویخته بود
[ترجمه گوگل]کیمیاگر می تواند در یک کت و شلوار بپوشید و از چوبه دار در فویل طلایی پوشیده شده است

12. A one - hour OVA, Fullmetal Alchemist: Reflections Special OVA, was released in 200
[ترجمه ترگمان]OVA - OVA - OVA - OVA - OVA - DQ)
[ترجمه گوگل]یک ساعت OVA، Fullmetal Alchemist: Reflections Special OVA، در سال 2008 منتشر شد

13. The whole picture thus uses alchemist symbols to illustrate a spiritual journey to perfection.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کل تصویر از نشانه های کیمیاگر برای نشان دادن یک سفر معنوی به کمال استفاده می کند
[ترجمه گوگل]کل تصویر به این ترتیب از نمادهای کیمیاگری برای نشان دادن یک سفر روحانی به کمال استفاده می کند

14. Rissa was the first Alchemist to perfect the art of converting useless soft metals into mercury.
[ترجمه ترگمان]Rissa اولین Alchemist بود که هنر تبدیل فلزات مفید به جیوه را کامل کرد
[ترجمه گوگل]ریسا اولین کیمیاگر بود که هنر تبدیل فلزات نرم بی فایده به جیوه را به دست آورد

15. It is this burden that the young Alchemist is Edward Elric.
[ترجمه ترگمان]این بار سنگینی است که Alchemist جوان، ادوارد Elric است
[ترجمه گوگل]این بار است که کیمیاگر جوان ادوارد الریک است

پیشنهاد کاربران

دانشمند علم شیمی آلی

کیمیا گر


کلمات دیگر: