کلمه جو
صفحه اصلی

considerably


معنی : خیلی
معانی دیگر : نسبتازیاد,بسیار,بطورقابل ملاحظه

انگلیسی به فارسی

بطور قابل توجهی، خیلی


به‌طور قابل‌توجهی، به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: to a quite large degree or extent.
متضاد: hardly, scarcely
مشابه: greatly, significantly

- A tiger is considerably bigger than a leopard.
[ترجمه شیرین] یک ببر خیلی بزرگتر از پلنگه.
[ترجمه ترگمان] ببر به طور قابل توجهی بزرگ تر از پلنگ است
[ترجمه گوگل] یک ببر قابل توجه بزرگتر از پلنگ است
- His new film is considerably longer than his earlier ones.
[ترجمه علیشاهی] فیلم جدیدش به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر از فیلم های قبلی اش است.
[ترجمه ترگمان] فیلم جدیدش به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر از فیلم قبلی اش است
[ترجمه گوگل] فیلم جدید او بطور قابل توجهی طولانی تر از اوایل قبلی است

• much, substantially, significantly

مترادف و متضاد

خیلی (قید)
a great deal, very, many, much, extremely, far, extra, lot, crazy, ghastly, appreciably, jolly, considerably, damnably, highly, much more

significantly


Synonyms: appreciably, far, greatly, markedly, noticeably, quite, rather, remarkably, somewhat, substantially, very much, well


Antonyms: insignificantly, little, slightly, unappreciably, unremarkably


جملات نمونه

1. unemployment has mounted considerably
بیکاری به طور قابل ملاحظه ای زیاد شده است.

2. your english has improved considerably
انگلیسی شما پیشرفت زیادی کرده است.

3. the economic situation has ameliorated considerably
وضع اقتصادی به طور قابل ملاحظه ای بهتر شده است.

4. the value of gold has declined considerably
ارزش طلا به طور قابل ملاحظه ای نزول کرده است.

5. in the following years, reza's fortunes improved considerably
در سال های بعد بهروزی رضا به طور قابل ملاحظه ای فزونی یافت.

6. the size of the box was augmented considerably
اندازه ی جعبه به طور قابل ملاحظه ای بزرگ تر شد.

7. mitra used to be fat but she has trimmed down considerably
میترا چاق بود ولی وزن خود را خیلی کم کرده است.

8. This forced the cost of living up considerably.
[ترجمه ترگمان]این کار هزینه زندگی را به طور قابل ملاحظه ای کاهش داد
[ترجمه گوگل]این هزینه زندگی را به میزان قابل توجهی اجاره کرد

9. The castle was enlarged considerably in the fifteenth century.
[ترجمه ترگمان]قلعه در قرن پانزدهم به طور قابل ملاحظه ای بزرگ شده بود
[ترجمه گوگل]قلعه در قرن پانزدهم بطور قابل توجهی افزایش یافت

10. The course has now been shortened considerably.
[ترجمه ترگمان]این جریان به طور قابل توجهی کوتاه شده است
[ترجمه گوگل]این دوره در حال حاضر به طور قابل توجهی کوتاه شده است

11. A loft conversion can add considerably to the value of a house.
[ترجمه ترگمان]یک تبدیل زیر شیروانی می تواند به مقدار زیادی به ارزش یک خانه بیفزاید
[ترجمه گوگل]تبدیل حیاط می تواند به میزان قابل توجهی به ارزش یک خانه افزوده شود

12. The quality of the students' work varies considerably.
[ترجمه ترگمان]کیفیت کار دانش آموزان به طور قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه گوگل]کیفیت کار دانش آموزان بطور قابل توجهی متفاوت است

13. The students' work varies considerably in quality.
[ترجمه ترگمان]کار دانش آموزان به طور قابل توجهی در کیفیت متفاوت است
[ترجمه گوگل]کار دانش آموزان با کیفیت بسیار متفاوت است

14. The burden of taxation has risen considerably.
[ترجمه ترگمان]بار مالیاتی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]بار مالیاتی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است

15. The shop's new look has boosted its takings considerably.
[ترجمه ترگمان]ظاهر جدید مغازه به طور قابل توجهی توجه خود را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]نگاه جدید فروشگاه به طور قابل توجهی افزایش یافته است

16. Our understanding of human genetics has advanced considerably.
[ترجمه ترگمان]درک ما از ژنتیک انسان به طور قابل ملاحظه ای پیشرفت کرده است
[ترجمه گوگل]درک ما از ژنتیک انسان به میزان قابل توجهی پیشرفت کرده است

پیشنهاد کاربران

چشمگیری

چشمگیر

خیلی زیاد

به طرز قابل ملاحضه ای

بطور قابل توجهه ای
به طور چشمگیری
به طور چشمگیر و قابل ملاحظه ( ای )

( خیلی )

بطور قابل ملاحظه


کلمات دیگر: