کلمه جو
صفحه اصلی

besmear


معنی : الودن، ملوی کردن، اندودن، رنگ کردن، کثیف کردن
معانی دیگر : (با مالیدن چیزی چرب و سیاه) کثیف کردن، آلودن، ملوث کردن، ملوک کردن

انگلیسی به فارسی

الودن، اندودن، ملو کردن، رنگ کردن، کثیف کردن


بیامرز، رنگ کردن، الودن، اندودن، ملوی کردن، کثیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: besmears, besmearing, besmeared
• : تعریف: to stain or soil by, or as if by, smearing.

- The media besmeared his reputation.
[ترجمه ترگمان] رسانه ها آبروی او را پوشیده بودند
[ترجمه گوگل] رسانه ها شهرت خود را از دست دادند

• abase, defile, dirty, sully

مترادف و متضاد

الودن (فعل)
imbrue, bedaub, spatter, besmear, contaminate, gaum, pollute, smear, tincture, maculate

ملوی کردن (فعل)
bedaub, besmear, contaminate, defile, deflower, pollute

اندودن (فعل)
coat, bedaub, besmear, plate, daub, emboss, parget

رنگ کردن (فعل)
bedaub, besmear, paint, color, dye, taint, stain

کثیف کردن (فعل)
soil, besmear, bedraggle, slub, dirty, befoul, bemire, slubber, smutch

جملات نمونه

1. His face was besmeared with blood.
[ترجمه ترگمان]صورتش در خون آغشته به خون بود
[ترجمه گوگل]چهره او با خون ریخته شد

2. The walls were besmeared with sticky blue paint.
[ترجمه ترگمان]رنگ دیوارها با رنگ های چسبناک و چسبناک پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]دیوارها با رنگ آبی چسبنده بودند

3. His hands were besmeared with blood.
[ترجمه ترگمان]خون آغشته به خون بود
[ترجمه گوگل]دستانش با خون ریخته شد

4. His face was besmeared with chocolate.
[ترجمه ترگمان]صورتش آغشته به شکلات بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با شکلات ریخته شد

5. His conduct at school besmeared his father's reputation.
[ترجمه ترگمان]رفتار او در مدرسه با نام و شهرت پدرش در حرکت بود
[ترجمه گوگل]رفتار او در مدرسه، شهرت پدرش را از بین برد

6. The incident besmeared her reputation.
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش را به رنگ زرد درآورده بود
[ترجمه گوگل]این حادثه شهرتش را از دست داد

7. He besmeared her with tar.
[ترجمه ترگمان]او را با قیر اندود کرده بود
[ترجمه گوگل]او را با قارچ ریخت

8. When using, need not heat, can besmear directly be in the skin at depilating, as close together as the skin adhesion, without unwell feeling, apply to sensitive place skin to depilate.
[ترجمه ترگمان]هنگام استفاده، نیاز به گرما نیست، می تواند مستقیما در پوست at باشد، مانند چسبندگی پوست، بدون احساس ناخوشی، به پوست محل حساس به depilate اعمال شود
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده، نیاز به حرارت نیست، می تواند به طور مستقیم در پوست در depilating، به عنوان چسبندگی چهره، به عنوان چسبندگی پوست، بدون احساس خستگی، اعمال به پوست حساس محل برای دفع کردن

9. The daughter asks bemusedly :'so, why do you besmear alter changes even? "
[ترجمه ترگمان]دختر از bemusedly می پرسد: پس، چرا شما تغییرات را حتی تغییر می دهید؟ \"
[ترجمه گوگل]دختر به طور ناخودآگاه می پرسد چرا، چرا تغییرات را تغییر می دهید؟ '

10. Gentle before besmear face film purify is corneous, can let cell of new student cutin get repairing protecting, immediateness coruscate glorious.
[ترجمه ترگمان]نجیب Gentle قبل از مواجهه با فیلم purify، corneous است و می تواند به گروه جدیدی از دانش آموزان اجازه دهد که در حال تعمیر محافظت، immediateness و glorious باشد
[ترجمه گوگل]ملایم قبل از اینکه پوست را از بین ببرد، قرص را قرمز می کند، می تواند سلول دانشجوی جدید را از بین ببرد، حفاظت از جراحی را برطرف می کند

11. Besmear face, good color of moist a person.
[ترجمه ترگمان]صورت Besmear، رنگ خوب یک انسان
[ترجمه گوگل]صورت بیسمار، رنگ خوب یک فرد مرطوب

12. Come more than 10 years, our unremitting, in besmear outfit advanced technology respect has contribution repeatedly.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۱۰ سال است که در لباس besmear، احترام تکنولوژی پیشرفته به طور مکرر مشارکت داشته است
[ترجمه گوگل]بیا بیش از 10 سال، ما بی وقفه، در besmear لباس و فن آوری پیشرفته فن آوری مشارکت بارها و بارها

13. The commodity of besmear model, wait like casing of shoe wearing, hanger, car increasingly welcome.
[ترجمه ترگمان]کالا مدل besmear، مانند غلاف کفش، شمشیر، اتومبیل به طور فزاینده ای مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کالا از مدل besmear، منتظر مانند پوشش کفش پوشیدن، آویز، ماشین به طور فوری خوش آمدید

14. Besmear freezing liquid, about 45 minutes remove elastic bandage.
[ترجمه ترگمان]مایع منجمد کننده، حدود ۴۵ دقیقه نوار لاستیکی را از بین می برد
[ترجمه گوگل]مایع انجماد Besmear، حدود 45 دقیقه باند الاستیک را از بین ببرد

15. The medicaments such as local besmear iodic glycerine in order to eliminate inflammation.
[ترجمه ترگمان]The مانند besmear محلی گلیسیرین را برای از بین بردن التهاب انجام می دهند
[ترجمه گوگل]داروهایی مانند محلول گلیسیرین یدید محلول برای از بین بردن التهاب

The child had besmeared his face with butter and honey.

کودک کره و عسل را به صورت خود مالیده بود.



کلمات دیگر: