کلمه جو
صفحه اصلی

bigness


معنی : بزرگی، گندگی، ستبری
معانی دیگر : بزرگی، گندگی

انگلیسی به فارسی

بزرگی، گندگی


نیرومند، بزرگی، گندگی، ستبری


انگلیسی به انگلیسی

• largeness

مترادف و متضاد

بزرگی (اسم)
amplitude, enlargement, hauteur, eminence, magnitude, dignity, grandeur, bigness, magnificence, voluminosity, bulkiness, headship, gentility, formidability, eminency, lordship

گندگی (اسم)
bigness

ستبری (اسم)
density, bigness, sturdiness, massiveness, stoutness, thickness

جملات نمونه

1. For now, such notions of bigness play well in political circles but thankfully not in all banking ones.
[ترجمه ترگمان]زیرا در حال حاضر چنین مفاهیمی در محافل سیاسی به خوبی نمایش داده می شود ولی خوشبختانه در همه بانک های بانکی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، چنین ایده هایی از بنیان به خوبی در محافل سیاسی خوب بازی می کند، اما خوشبختانه در همه موارد بانکی نیست

2. The wisdom of using bigness as a benchmark dubious also in the financial world.
[ترجمه ترگمان]حکمت استفاده از بزرگی به عنوان معیاری که در جهان مالی نیز مورد تردید است
[ترجمه گوگل]عقلانیت استفاده از نیروی انسانی به عنوان معیار در جهان مالی هم مشکوک است

3. Bigness is nothing to be afraid of.
[ترجمه ترگمان]bigness چیزی برای ترسیدن وجود نداره
[ترجمه گوگل]Bigness هیچ چیز از ترس از

4. The whole classroom leaves people an impression of bigness, brightness and tidiness.
[ترجمه ترگمان]همه کلاس مردم را به عظمت، روشنایی و نظم و نظم می گذارند
[ترجمه گوگل]کل کلاس درس، مردم را از احساسات، روشنایی و پاکیزگی بر می دارد

5. Wealth is the burden of bigness, Welfare the fullness of being.
[ترجمه ترگمان]ثروت، مسئولیت بزرگی، رفاهی، و کمال بودن است
[ترجمه گوگل]ثروت بار سنگین است، رفاه کامل بودن

6. I like the bigness and the boldness and the chutzpah of all.
[ترجمه ترگمان]از همه bigness و بی باکی و the خوشم می آید
[ترجمه گوگل]من بزرگ و جسور و همه چیز را دوست دارم

7. M & A has the bigness meaning to our country microeconomic and macroeconomic.
[ترجمه ترگمان]M & A به بزرگی معنا برای اقتصاد خرد اقتصاد کشور ما است
[ترجمه گوگل]M A به معنای بنیاد برای اقتصاد کشور ما اقتصاد و اقتصاد کلان است

8. Wealth is the burden of bigness fulness of being.
[ترجمه ترگمان]ثروت، بار بزرگی است که به بزرگی همه است
[ترجمه گوگل]ثروت، بار مالی کامل بودن است

9. They worship bigness yet idealize the little man.
[ترجمه ترگمان]هر دو به بزرگی worship، مرد کوچک را دوست می دارند
[ترجمه گوگل]آنها پرستش می کنند اما مرد کوچک را آرمان می کنند

10. Thus, we might presume that China's bigness andbears a relationship with the Chinese aesthetic sense.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما ممکن است فرض کنیم که بزرگی چین رابطه ای با مفهوم زیبایی شناسی چینی دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما می توانیم فرض کنیم که چینی بزرگ و ارتباط با حس زیبایی شناسی چینی است

11. Wealth is the burden of bigness.
[ترجمه ترگمان]ثروت بار بزرگی است
[ترجمه گوگل]ثروت بار سنگین است

12. Too much Bigness in your advertising is not a good thing either.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات زیاد در تبلیغات شما هم چیز خوبی نیست
[ترجمه گوگل]بیش از حد بزرگ در تبلیغات شما خوب است یا نه

13. Others say that the problem is monopoly, not bigness.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر می گویند که این مشکل تک قطبی است نه بزرگ
[ترجمه گوگل]دیگران می گویند که این مسئله انحصار و نه بزرگ است

14. A careful distinction was drawn between bigness and monopoly.
[ترجمه ترگمان]تمایزی بزرگ بین بزرگی و monopoly کشیده می شد
[ترجمه گوگل]تمایز دقیق بین انحصار و انحصار کشف شد


کلمات دیگر: