1. For now, such notions of bigness play well in political circles but thankfully not in all banking ones.
[ترجمه ترگمان]زیرا در حال حاضر چنین مفاهیمی در محافل سیاسی به خوبی نمایش داده می شود ولی خوشبختانه در همه بانک های بانکی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، چنین ایده هایی از بنیان به خوبی در محافل سیاسی خوب بازی می کند، اما خوشبختانه در همه موارد بانکی نیست
2. The wisdom of using bigness as a benchmark dubious also in the financial world.
[ترجمه ترگمان]حکمت استفاده از بزرگی به عنوان معیاری که در جهان مالی نیز مورد تردید است
[ترجمه گوگل]عقلانیت استفاده از نیروی انسانی به عنوان معیار در جهان مالی هم مشکوک است
3. Bigness is nothing to be afraid of.
[ترجمه ترگمان]bigness چیزی برای ترسیدن وجود نداره
[ترجمه گوگل]Bigness هیچ چیز از ترس از
4. The whole classroom leaves people an impression of bigness, brightness and tidiness.
[ترجمه ترگمان]همه کلاس مردم را به عظمت، روشنایی و نظم و نظم می گذارند
[ترجمه گوگل]کل کلاس درس، مردم را از احساسات، روشنایی و پاکیزگی بر می دارد
5. Wealth is the burden of bigness, Welfare the fullness of being.
[ترجمه ترگمان]ثروت، مسئولیت بزرگی، رفاهی، و کمال بودن است
[ترجمه گوگل]ثروت بار سنگین است، رفاه کامل بودن
6. I like the bigness and the boldness and the chutzpah of all.
[ترجمه ترگمان]از همه bigness و بی باکی و the خوشم می آید
[ترجمه گوگل]من بزرگ و جسور و همه چیز را دوست دارم
7. M & A has the bigness meaning to our country microeconomic and macroeconomic.
[ترجمه ترگمان]M & A به بزرگی معنا برای اقتصاد خرد اقتصاد کشور ما است
[ترجمه گوگل]M A به معنای بنیاد برای اقتصاد کشور ما اقتصاد و اقتصاد کلان است
8. Wealth is the burden of bigness fulness of being.
[ترجمه ترگمان]ثروت، بار بزرگی است که به بزرگی همه است
[ترجمه گوگل]ثروت، بار مالی کامل بودن است
9. They worship bigness yet idealize the little man.
[ترجمه ترگمان]هر دو به بزرگی worship، مرد کوچک را دوست می دارند
[ترجمه گوگل]آنها پرستش می کنند اما مرد کوچک را آرمان می کنند
10. Thus, we might presume that China's bigness andbears a relationship with the Chinese aesthetic sense.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما ممکن است فرض کنیم که بزرگی چین رابطه ای با مفهوم زیبایی شناسی چینی دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما می توانیم فرض کنیم که چینی بزرگ و ارتباط با حس زیبایی شناسی چینی است
11. Wealth is the burden of bigness.
[ترجمه ترگمان]ثروت بار بزرگی است
[ترجمه گوگل]ثروت بار سنگین است
12. Too much Bigness in your advertising is not a good thing either.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات زیاد در تبلیغات شما هم چیز خوبی نیست
[ترجمه گوگل]بیش از حد بزرگ در تبلیغات شما خوب است یا نه
13. Others say that the problem is monopoly, not bigness.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر می گویند که این مشکل تک قطبی است نه بزرگ
[ترجمه گوگل]دیگران می گویند که این مسئله انحصار و نه بزرگ است
14. A careful distinction was drawn between bigness and monopoly.
[ترجمه ترگمان]تمایزی بزرگ بین بزرگی و monopoly کشیده می شد
[ترجمه گوگل]تمایز دقیق بین انحصار و انحصار کشف شد