1. The manager bethought himself a moment and gave me an answer.
[ترجمه ترگمان]مدیر به فکر فرو رفت و جوابی به من داد
[ترجمه گوگل]مدیر یک لحظه خود را به خود مشغول کرد و به من جواب داد
2. He should bethink himself of his duty.
[ترجمه ترگمان]باید وظیفه خود را به یاد آورد
[ترجمه گوگل]او باید خود را از وظیفه خود متمایز کند
3. Bethink yourself of what you are.
[ترجمه ترگمان]خودتان را به هوش آورید
[ترجمه گوگل]خودت را از آنچه که هستید بشناس
4. He bethought himself of going abroad.
[ترجمه ترگمان]به فکر رفتن به خارج از کشور بود
[ترجمه گوگل]او خود را برای رفتن به خارج آماده کرد
5. She bethought herself of family obligations.
[ترجمه ترگمان]به یاد وظایف خانوادگی افتاد
[ترجمه گوگل]او خود را از تعهدات خانوادگی متهم کرد
6. She bethought herself of an excellent plan.
[ترجمه ترگمان]به یاد یک نقشه عالی افتاد
[ترجمه گوگل]او خود را از طرح عالی ایفای کرد
7. She bethought herself of a plan.
[ترجمه ترگمان]به یاد نقشه ای افتاد
[ترجمه گوگل]او خود را از یک طرح دلخراش داد
8. He has bethought himself of learning English.
[ترجمه ترگمان]به یاد گرفتن زبان انگلیسی افتاد
[ترجمه گوگل]او خود را به یادگیری زبان انگلیسی متقاعد کرده است
9. We should bethink ourselves of the necessity to raise more funds.
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشیم که باید بودجه های بیشتری را افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید خودمان را از ضرورت جمع آوری پول بیشتر بدست آوریم
10. You are clever, why you bethink of asking me to accompany you?
[ترجمه ترگمان]تو باهوشی، چرا از من می خواهی که با تو همراهی کنم؟
[ترجمه گوگل]شما باهوش هستید، چرا شما از خواسته های من برای همراهی با شما می ترسید؟
11. You should bethink yourself of your duty, my lord!
[ترجمه ترگمان]شما باید وظیفه خود را به خاطر داشته باشید، سرور من!
[ترجمه گوگل]شما باید خود را از وظیفه خود متمایز کنید، پروردگار من!
12. Neither she nor I could bethink that this haphazard collision will lead to another relationship.
[ترجمه ترگمان]نه او و نه من به این فکر افتادم که این برخورد تصادفی منجر به یک رابطه دیگر خواهد شد
[ترجمه گوگل]نه او و نه من می توانستند بفهمند که این برخورد تصادفی منجر به یک رابطه دیگر خواهد شد
13. Bethink ere thou dismiss us.
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه ما را مرخص کنی به هوش آمد
[ترجمه گوگل]بگذار ما را رها کن
14. The piece of light music __ let _ me _ bethink ( think ) _ the happy hours we spent together.
[ترجمه ترگمان]قطعه موسیقی سبک به من اجازه می دهد (فکر کنید)ساعات خوشی که با هم گذراندیم
[ترجمه گوگل]قطعه موسیقی نور __ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ساعتهای شاد که با هم گذشتیم