1. Plant chimneys belch out dense smoke.
[ترجمه ترگمان]دودکش کارخانه ها از دود غلیظی بیرون می زد
[ترجمه گوگل]دودکش ها از دود متراکم رد می شوند
2. The baby let out a loud, satisfied belch.
[ترجمه ترگمان]بچه آروغ بلندی زد و آروغ بلندی زد
[ترجمه گوگل]کودک با صدای بلند و رضایتش را رها کرد
3. He drank and stifled a belch.
[ترجمه ترگمان]او مشروب می خورد و آروغ می زد
[ترجمه گوگل]او مشروب میخورد و خشمگین شد
4. He sat back and gave a loud belch.
[ترجمه ترگمان]نشست و آروغ بلندی زد
[ترجمه گوگل]او پشت سر گذاشت و با صدای بلند گفت:
5. Suddenly, clouds of steam started to belch from the engine.
[ترجمه ترگمان]ناگهان ابره ای بخار شروع به آروغ زدن از موتور کردند
[ترجمه گوگل]ناگهان، ابرهای بخار شروع به رها کردن موتور کردند
6. The same effect occurs in cattle, though cattle belch out surplus methane.
[ترجمه ترگمان]همین تاثیر در گاوها رخ می دهد، هر چند گاو از متان مازاد آروغ می زند
[ترجمه گوگل]همان اثر در گاوها اتفاق می افتد، هرچند گاو متان مازاد را از بین می برد
7. Cucumber makes me belch.
[ترجمه ترگمان]Cucumber مجبورم کرد آروغ بزنم
[ترجمه گوگل]خیار من را بغل میکند
8. The exhaust manifold gave an explosive belch and went silent.
[ترجمه ترگمان]منیفولد اگزوز، آروغ بلندی زد و خاموش شد
[ترجمه گوگل]منیفولد اگزوز به یک بیل انفجاری داده شد و به سکوت خاتمه داد
9. He gave a loud belch.
[ترجمه ترگمان]آروغ بلندی زد
[ترجمه گوگل]او با صدای بلند گفت:
10. At last he finished, gave a loud belch and wiped his greasy fingers and mouth on the hem of his ermine-lined cloak.
[ترجمه ترگمان]سرانجام کارش را به پایان رساند، آروغ بلندی زد و انگشتان چرب و چرب خود را با لبه شنل پوست قاقم پاک کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، او به پایان رسید، با صدای بلند بلند شد و انگشتان چرب و دهانش را بر روی پشت دستبند او گذاشت
11. Distant rolls of thunder belch ominously.
[ترجمه ترگمان]صدای دور صدای رعد و غرش رعد به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]رول های دور از رعد و برق وحشیانه
12. Witnesses saw the jet belch smoke before it exploded into pieces.
[ترجمه ترگمان]شاهدان دیدند که جت belch قبل از منفجر شدن منفجر شد
[ترجمه گوگل]شاهدان شاهد دود سیگار کشیدن قبل از انفجار به قطعه بودند
13. Chimneys belch out smoke.
[ترجمه ترگمان]آروغ زدن باعث میشه دود از بین بره
[ترجمه گوگل]دودکش ها دود می کنند
14. Flames belch from the wreckage, degenerate human beings scrabble for survival, the screen is dark and the aspect brooding.
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از میان خرابه ها بیرون می زند و انسان ها را فاسد می کند تا زنده بماند، پرده تاریک است و جنبه تفکر دارد
[ترجمه گوگل]شعله ها از خراب شدن بیرون می آیند، انسان ها انحطاط می یابند برای بقا، صفحه نمایش تاریک است و ابعاد جنبش
15. Would-be lovers belch or hiccup at decisive moments.
[ترجمه ترگمان] یه آروغ یا سکسکه در لحظات سرنوشت ساز می مونه
[ترجمه گوگل]عاشقان می توانند لحظه های قاطعی را از بین ببرند یا دچار مصائب شوند