کلمه جو
صفحه اصلی

bettor


معنی : شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد
معانی دیگر : کسی که شرطبندی می کند، شرط بند

انگلیسی به فارسی

شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد


بطری، شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who makes bets.

- Some of the bettors were very lucky at the track this afternoon.
[ترجمه ترگمان] بعضی از bettors امروز بعد از ظهر خیلی خوش شانس بودند
[ترجمه گوگل] بعضی از شرکا در این مسیر بسیار خوش شانس بودند

• one who places bets, one who gambles

مترادف و متضاد

شرط بندی کننده (اسم)
better, wager, bettor

کسی که شرط می بندد (اسم)
better, bettor

جملات نمونه

1. If the Yankees win the World Series, the bettor receives a $ 100 check from Antigua.
[ترجمه ترگمان]اگر یانکی ها مسابقه نهایی را برنده شوند، the از آنتیگوا ۱۰۰ دلار چک دریافت می کند
[ترجمه گوگل]اگر یانکی ها برنده سری جهانی شوند، شرط بندی یک چک 100 دلار از آنتیگوا دریافت می کند

2. A lot of bettors feel less intimidated with them.
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی از آن ها احساس ترس کمتری نسبت به آن ها دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرط بندی کنندگان با آنها کمتر تهدید می کنند

3. The novelty bets appeal to those kinds of bettors.
[ترجمه ترگمان]شرط جدید برای آن دسته از bettors ها جذابیت دارد
[ترجمه گوگل]شرط نوآوری به این نوع شرط بندی ها تجدید نظر می شود

4. But where a two-dollar bettor is given free drinks, a high roller gets everything he wants and more.
[ترجمه ترگمان]اما جایی که یک bettor دو دلاری نوشیدنی مجانی داده می شود، یک غلتک بالا هر چیزی را که می خواهد و بیشتر می خواهد
[ترجمه گوگل]اما در صورتی که یک شرط دو دلاری به نوشیدنی های رایگان داده می شود، یک رول بالا می تواند همه چیز را که می خواهد و بیشتر

5. Gambler - Also a bettor or player. Someone that a bet.
[ترجمه ترگمان]gambler - همچنین a یا بازیکن یکی که شرط ببنده
[ترجمه گوگل]قمار - همچنین یک شرط یا بازیکن کسی که شرط می بندد

6. Player – Also known as a bettor or gambler . Someone that makes bets.
[ترجمه ترگمان]بازیکن - به عنوان قمارباز یا قمارباز شناخته می شود کسی که شرط می گذارد
[ترجمه گوگل]بازیکن - همچنین به عنوان یک بتکر یا قمارباز شناخته می شود کسی که شرط می بندد

7. To bet more than ( a preceding bettor in poker ).
[ترجمه ترگمان]- شرط می بندم بیشتر از (یک bettor قبل از پوکر)
[ترجمه گوگل]برای شرط بندی بیش از (یک شرط قبلی در پوکر)

8. Chalk Player – A bettor that wagers on favourites and rarely bets on underdogs.
[ترجمه ترگمان]بازیکن Chalk - یک bettor که بر روی افراد مورد علاقه کار می کند و به ندرت روی underdogs شرط بندی می کند
[ترجمه گوگل]Chalk Player - شرطبندی است که در مورد علاقه مندی های خود قرار می دهد و به ندرت شرط بندی های نامناسب را دارد

9. Most experts agree that the Wire Act targets bookmakers, not bettors.
[ترجمه ترگمان]اکثر کارشناسان بر این باورند که قانون سیمی، bookmakers را هدف قرار می دهد، نه bettors
[ترجمه گوگل]اکثر متخصصان بر این باورند که قانون Wire اهداف حسابداران، و نه bettors

10. Limit – the maximum amount a bookmaker will permit a bettor to wager on certain odds.
[ترجمه ترگمان]حد مجاز - حداکثر مقدار یک bookmaker مجاز به شرط بندی در مورد احتمالات خاص را مجاز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Limit - حداکثر مقدار یک بوکمارک اجازه می دهد یک شرط برنده در شانس خاص


کلمات دیگر: