1. ship chandler
فروشنده ای که وسایل مورد نیاز ملوانان را می فروشد
2. Chandler was instrumental in making Jackie Robinson the first black player in the major leagues.
[ترجمه ترگمان]چندلر در ساخت جکی رابینسون اولین بازیکن سیاه در لیگ های بزرگ نقش داشت
[ترجمه گوگل]چاندلر در ساخت جکی رابینسون اولین بازیکن سیاه در لیگ های اصلی بود
3. The constant references to Hammett, Chandler and Casablanca, supposed to be chic, are simply commonplaces.
[ترجمه ترگمان]اشاره مداوم به \" همت، چندلر و کازابلانکا، که قرار است شیک باشند، به سادگی جنبه های معمولی و پیش پاافتاده هستند
[ترجمه گوگل]ارجاعات مداوم به Hammett، Chandler و کازابلانکا، به نظر می رسد شیک، به سادگی معمول است
4. Mr Chandler declined to elaborate on the departures.
[ترجمه ترگمان]آقای چند لر از توضیح دادن در این سفر خودداری کرد
[ترجمه گوگل]آقای چاندلر تصمیم گرفت تا در مورد خروج ها توضیح دهد
5. His brother-in-law David Chandler lives in Swindon: He says he was just in the wrong place at the wrong time.
[ترجمه ترگمان]برادر زنش دیوید چند لر در Swindon زندگی می کند: او می گوید که او در زمان نامناسبی در مکان اشتباهی بوده است
[ترجمه گوگل]دیوید چاندلر، برادرش، در Swindon زندگی می کند او می گوید که او در زمان اشتباه به درستی اشتباه کرده است
6. Chandler worried that the scandal would destroy his chances for a respectable career.
[ترجمه ترگمان]چندلر نگران بود که این رسوایی شانس او را برای یک شغل آبرومند از بین خواهد برد
[ترجمه گوگل]چاندلر نگران این بود که رسوایی او شانس خود را برای یک حرفه ای قابل احترام نابود کند
7. Chandler convicts himself of collusion as well: the novel focuses on the profits the Sternwoods have made in oil.
[ترجمه ترگمان]چند لر خود را به تبانی متهم کرد: این رمان بر منافع حاصل از نفت تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]چاندلر خود را از محکومیت نیز محکوم می کند و این رمان بر سود سودآور Sternwoods در روغن ساخته شده است
8. So did some leaders in Mesa, Chandler and Scottsdale, cities that participated to a lesser degree.
[ترجمه ترگمان]برخی از رهبران مسا، چندلر و Scottsdale، شهرهایی که تا درجه پایین مشارکت داشته اند انجام دادند
[ترجمه گوگل]بنابراین برخی از رهبران در Mesa، Chandler و Scottsdale، شهرهایی را که به میزان کمتری شرکت کردند، انجام دادند
9. Jason Chandler made certain in the dying minutes of the game, Good Sports winning 2-
[ترجمه ترگمان]جیسون چندلر در دقیقه مرگ بازی مشخص شد، برنده ورزشی خوب ۲ - ۲
[ترجمه گوگل]جیسون چاندلر در دقیقه های آخر بازی، مشخص شد،
10. Chandler is more forthcoming about the cat, until after his wife's death, when he writes movingly about her.
[ترجمه ترگمان]چندلر بیشتر درباره گربه، تا بعد از مرگ همسرش، زمانی که او به طور موثر در مورد او می نویسد، در آینده نزدیک است
[ترجمه گوگل]چاندلر در مورد گربه بعد از مرگ همسرش، زمانی که او در مورد او می نویسد، پیش می آید
11. Mr Chandler is now director of the company's newly formed publishing division.
[ترجمه ترگمان]آقای چندلر اکنون رئیس بخش انتشارات تازه تاسیس شرکت است
[ترجمه گوگل]آقای چاندلر در حال حاضر مدیر بخش جدید نشر شرکت است
12. Chandler had good luck in family beginnings.
[ترجمه ترگمان]چند لر موفق شد در آغاز خانواده موفق شود
[ترجمه گوگل]چاندلر در شروع خانواده موفق بوده است
13. And the ship's chandler is always needing spare hands when a boat comes in.
[ترجمه ترگمان]و چندلر همیشه وقتی قایق میاد به دست های اضافی احتیاج پیدا می کنه
[ترجمه گوگل]و هنگامی که یک قایق وارد می شود، چندهرگر کشتی همیشه دستهای خود را در دست دارد
14. Chandler turned to detective fiction after being fired from his job at an oil company because of his drinking problem.
[ترجمه رضا روشن ضمیر] چنلدر پس از اخراج از شغلش به دلیل مشکلات ناشی از نوشیدن مشروبات الکلی، به نوشتن داستانهای پلیسی ( داستانهای تخیلی کارگاهی ) روی آورد
[ترجمه رضا روشن ضمیر] چندلر بعد از اخراج از شغلش در یک شرکت نفتی بخاطر مشکلات ناشی از نوشیدن مشروبات الکلی، به نوشتن داستانهای کارگاهی ( داستانهای جنایی ) روی آورد
[ترجمه ترگمان]چندلر پس از اخراج از شغلش در یک شرکت نفت به دلیل مشکل his، به داستان های پلیسی روی آورده است
[ترجمه گوگل]چاندلر پس از اخراج از کار خود در یک شرکت نفت به علت مشکل نوشیدنش، به داستان کارآگاه تبدیل شد
15. Like an old-fashioned psychoanalyst, Chandler saw his task as the dismantling of illusion.
[ترجمه ترگمان]مثل یک روانشناس قدیمی و قدیمی، و چند لر وظیفه خود را به عنوان یک جور وهم و خیال می دید
[ترجمه گوگل]چاندلر، مانند یک روانکاوی قدیمی، به وضوح از بین بردن توهم وظیفه خود را دید