کلمه جو
صفحه اصلی

bigamist


معنی : مرد دو زنه، زنی که دو شوهر دارد
معانی دیگر : زن دو شوهره

انگلیسی به فارسی

مرد دو زنه، زنی که دو شوهر دارد


انگلیسی به انگلیسی

• person married to two or more spouses at one time
a bigamist is a person who commits the crime of marrying someone when they are already legally married to someone else.

مترادف و متضاد

مرد دو زنه (اسم)
bigamist

زنی که دو شوهر دارد (اسم)
bigamist

جملات نمونه

1. He was accused of being a bigamist.
[ترجمه A.A] او متهم به مردی دو زنه بود
[ترجمه ترگمان]او متهم به a بود
[ترجمه گوگل]او متهم به داشتن یک شخص بزرگ بود

2. Did you know your husband was a bigamist?
[ترجمه A.A] آیا میدونی شوهرت مردی دو زنه بود؟
[ترجمه ترگمان]میدونستی شوهرت یه bigamist؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانستید که شوهر شما بزرگواری بود؟

3. And ever since that day, I have considered becoming a bigamist .
[ترجمه ترگمان]و از اون روز به بعد من به یه مرد bigamist فکر کردم
[ترجمه گوگل]و تا آن روز از آن روز، من در نظر گرفته شده است تبدیل شدن به یک bigamis

4. And if they had all accepted, you would have become a bigamist.
[ترجمه ترگمان]و اگر همه آن ها قبول کرده بودند، باید یک مرد bigamist می شدی
[ترجمه گوگل]و اگر آنها همه را پذیرفته بودند، می توانید تبدیل به یک بزرگواری کنید

5. The last thing they were going to look kindly on, if they chose to see it this way, was a bigamist with a mixed-race baby.
[ترجمه ترگمان]آخرین چیزی که قرار بود با مهربانی به آن ها نگاه کنند، این بود که اگر مایل بودند این شکل را ببینند، مرد bigamist با یک بچه نژاد مخلوط بود
[ترجمه گوگل]آخرین چیزی که آنها به دنبال آن بودند، اگر بخواهند آن را به این صورت ببینند، یکی از بزرگترین افرادی بود که با کودک مخلوط شده بودند

پیشنهاد کاربران

دو زنه بودن
چند همسری


کلمات دیگر: