کلمه جو
صفحه اصلی

eradication


معنی : قلع و قمع
معانی دیگر : ازبی  کنی

انگلیسی به انگلیسی

• annihilation, destruction, extermination

مترادف و متضاد

قلع و قمع (اسم)
deracination, eradication, supplantation

جملات نمونه

1. The eradication of smallpox by vaccination was one of medicine's greatest triumphs.
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن آبله از طریق واکسیناسیون یکی از بزرگ ترین پیروزی های پزشکی بود
[ترجمه گوگل]ریشه کن کردن باکوم توسط واکسیناسیون یکی از بزرگترین پیروزیهای پزشکی بود

2. Eradication of the less serious fungi is usually a simple matter of cutting out and burning the infected timber.
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن قارچ های خوراکی کم تر یک مساله ساده برای بریدن و سوزاندن چوب عفونی است
[ترجمه گوگل]ریشه کن کردن قارچ های کمتر جدی معمولا یک موضوع ساده بریدن و سوزاندن چوب های آلوده است

3. We will strive to accelerate the eradication of ozone depleting substances.
[ترجمه ترگمان]ما تلاش خواهیم کرد که ریشه کنی مواد از بین بردن اوزون را تسریع کنیم
[ترجمه گوگل]ما تلاش خواهیم کرد تا ریشه کن کردن مواد تخلیه ازن را تسریع کنیم

4. After eradication of H pylori, duodenal ulcers do not usually recur and the associated chronic gastritis gradually disappears.
[ترجمه ترگمان]پس از ریشه کن کردن H pylori، زخم معده معمولا تکرار نمی شود و the مزمن وابسته به تدریج ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]پس از ریشه کنی H-pylori، زخم های دوازدهه معمولا نزول نمی کنند و گاستریت مزمن مرتبط به تدریج از بین می رود

5. Local eradication of prostatic cancer probably occurs more commonly with radical prostatectomy than with radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن محلی سرطان prostatic احتمالا بیشتر با prostatectomy رادیکال بیشتر از پرتودرمانی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ریشهکنی موضعی سرطان پروستات احتمالا با پروستاتکتومی رادیکال بیشتر از رادیوتراپی اتفاق می افتد

6. The more radical campaigners focus on poverty eradication and debt cancellation.
[ترجمه ترگمان]کمپین های رادیکال بیشتر بر روی ریشه کنی فقر و لغو بدهی تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]فعالان رادیکال تر، بر ریشه کنی فقر و لغو بدهی تمرکز می کنند

7. We conclude from this study that H pylori eradication enhances gastric juice ascorbate secretion, and thus increases intragastric anti-oxidant protection.
[ترجمه ترگمان]ما از این مطالعه نتیجه می گیریم که از بین بردن pylori H [ ۲ ]، ترشح gastric ترشح ترشح گلوکز را افزایش می دهد و در نتیجه حفاظت anti - را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]از این مطالعه نتیجه می گیریم که ریشه کن سازی هلیکوباکتر پیلوری ترشح آسکوربات آب معدنی را افزایش می دهد و در نتیجه افزایش دهنده آنتی اکسیدان های داخل معده می شود

8. In addition, H pylori eradication speeds up ulcer healing and is associated with healing of previously refractory ulcers.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ریشه کنی اچ آل pylori بهبود زخم را افزایش داده و همراه با ترمیم زخم refractory قبلی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ریشه کن سازی هلیکوباکتر پیلوری سرعت زخم را بهبود می بخشد و با بهبود زخم های قبلی مقاوم می شود

9. It is concluded that successful eradication of H pylori improves secretion of vitamin C into gastric juice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری می شود که ریشه کن کردن موفقیت آمیز H pylori باعث افزایش ترشح ویتامین C در شیره معده می شود
[ترجمه گوگل]به این نتیجه رسیده است که ریشه کنی موفق H pylori ترشح ویتامین C را به آب معدنی بهبود می بخشد

10. After eradication of H pylori in the duodenal ulcer patients both their basal acid output and basal gastrin fell by 50%.
[ترجمه ترگمان]پس از از بین بردن H pylori در بیماران ulcer duodenal هر دو خروجی اسید basal و gastrin به میزان ۵۰ درصد کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از ریشه کنی H pylori در بیماران مبتلا به زخم دوازدهه، هر دو اسید بازال اسید و گاسترین پایه 50٪ کاهش یافت

11. How can districts assist with Polio eradication during national immunization campaigns?
[ترجمه ترگمان]چگونه نواحی می توانند در طی کمپین های ایمن سازی ملی به ریشه کنی فلج اطفال کمک کنند؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ولسوالی ها را با ریشه کن کردن پولیو در طول مبارزات ملی ایمن سازی کمک کرد؟

12. Polio eradication can be a potent arrow head for transforming routine immunization and primary health care systems.
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن فلج اطفال می تواند یک نشانه قوی برای تبدیل ایمن سازی روتین و سیستم های مراقبت بهداشتی اولیه باشد
[ترجمه گوگل]ریشه کن سازی فلج اطفال می تواند یک هدف قوی برای تبدیل ایمن سازی روتین و سیستم های مراقبت های بهداشتی اولیه باشد

13. He is seen as having made a significant contribution towards the eradication of corruption.
[ترجمه ترگمان]او دیده می شود که نقش مهمی در ریشه کنی فساد داشته است
[ترجمه گوگل]او به عنوان نقش مهمی در ریشه کنی فساد ایجاد شده است

14. Since the programme was announced in 199 like previous eradication campaigns, it has had a bumpy ride.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این برنامه در ۱۹۹ مورد از کمپین های ریشه کنی قبلی اعلام شد، سواری پر دست انداز داشت
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه برنامه در سال 199 مانند کمپین های ریشه کنی قبلی اعلام شد، سوار شلوغی بوده است

دانشنامه عمومی

قلع و قمع


پیشنهاد کاربران

Noun - uncountable :
ریشه کَنی
قلع و قمع
نابودی

ریشه کنی؛ نابودی کامل

ریشه کن کردن

از بین بردن

نابودکردن


کلمات دیگر: