کلمه جو
صفحه اصلی

agriculturist


معنی : کشاورز، دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
معانی دیگر : کارشناس کشاورزی

انگلیسی به فارسی

کشاورز، دانشجوی دانشکده کشاورزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: agriculturalist (n.)
(1) تعریف: an expert in the applied science of agriculture.

(2) تعریف: a farmer.

• farmer; expert on farming or raising livestock

مترادف و متضاد

کشاورز (اسم)
agriculturalist, farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, agriculturist, yeoman, husband, husbandman

دانشجوی دانشکدهء کشاورزی (اسم)
agriculturalist, agriculturist

farmer


Synonyms: farm expert, agronomist, gardener, grower, husbandman


جملات نمونه

1. The boy aims at becoming an agriculturist.
[ترجمه ترگمان]هدف این پسر تبدیل شدن به یک کشاورز است
[ترجمه گوگل]این پسر به دنبال یک کشاورز است

2. This finding should interest agriculturists in the West.
[ترجمه ترگمان]این یافته باید منافع را در غرب مورد توجه قرار دهد
[ترجمه گوگل]این یافته باید کشاورزان در غرب را مورد توجه قرار دهد

3. As an agriculturist he has to take him in the garden for practical training.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کشاورز، او باید او را برای تمرینات عملی به باغ ببرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک متخصص کشاورزی، باید در باغ برای آموزش عملی به او بپیوندد

4. The agriculturists, on the other hand, had been poor and numerous, supported only by pamphleteers.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، agriculturists، تهیدست و بی شماری بودند، و فقط از طریق جزوه نویسان حمایت می شدند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، کشاورزان از فقر و فراوانی برخوردار بودند و تنها توسط پرفیلدان پشتیبانی می شد

5. But young Walter Franklin was a modem agriculturist.
[ترجمه ترگمان]اما والتر فرانکلین جوان دانشجوی تازه کشاورزی بود
[ترجمه گوگل]اما والتر فرانکلین جوان یک کشاورز مودم بود

6. Her husband is an agriculturist for the local government and also a private farmer.
[ترجمه ترگمان]شوهرش یک کشاورز کشاورز برای دولت محلی و همچنین یک کشاورز خصوصی است
[ترجمه گوگل]شوهرش یک کشاورز برای دولت محلی و همچنین کشاورز خصوصی است

7. For agriculturist, there is interesting information on the potential and problems of natural - based pesticides.
[ترجمه ترگمان]برای کشاورزی، اطلاعات جالبی درباره پتانسیل و مشکلات آفت کش های مبتنی بر طبیعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای کشاورزان، اطلاعات جالبی در مورد پتانسیل و مشکلات آفت کش های طبیعی وجود دارد

8. But young Walter Franklin was a modern agriculturist.
[ترجمه ترگمان]اما والتر فرانکلین جوان کشاورز جدید بود
[ترجمه گوگل]اما والتر فرانکلین جوان یک کشاورز مدرن بود

9. After a long delay, the agriculturist was finally granted an appointment by the minister of agriculture.
[ترجمه ترگمان]پس از یک تاخیر طولانی، بخش کشاورزی در نهایت به وسیله وزیر کشاورزی منصوب شد
[ترجمه گوگل]پس از یک تاخیر طولانی، کشاورز در نهایت به مدت معین توسط وزیر کشاورزی اعطا شد

10. This helps to explain the unfortunate experience of a certain agriculturist from the U. S. assigned to duty in another country.
[ترجمه ترگمان]این کار به تشریح تجربه تاسف بار یک کشاورز خاص از ایالات زیر کمک می کند اس که در یک کشور دیگر وظیفه خود را به عهده گرفته بود
[ترجمه گوگل]این کمک می کند تا به توضیح تجربه ی ناگوار یک کشاورز خاص از U S اختصاص داده شده به وظیفه در یک کشور دیگر


کلمات دیگر: