کلمه جو
صفحه اصلی

bestial


معنی : حیوانی، دامی، شبیه حیوان، جانور خوی
معانی دیگر : وحشی، حیوان منش، ددمنش، سبع، جانوری

انگلیسی به فارسی

دامی، حیوانی، شبیه حیوان، جانور خوی


جانوری، حیوانی، دامی، شبیه حیوان، جانور خوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: bestially (adv.)
• : تعریف: like a beast, esp. in brutality or order of intelligence.
مترادف: beastly, brute, brutish
متضاد: humane
مشابه: animal, barbarian, barbaric, barbarous, brutal, cruel, fixed, inhuman, inhumane, merciless, primitive, ruthless, savage, truculent, unintelligent, wild

- In war, the enemy is sometimes portrayed as bestial in order to justify killing them.
[ترجمه ترگمان] در جنگ، دشمن گاه به عنوان حیوانی برای توجیه کشتار آن ها به تصویر کشیده می شود
[ترجمه گوگل] در جنگ، دشمن گاهی اوقات به عنوان جانوری به تصویر کشیده می شود تا توجیه کند که آنها را کشت
- She had no choice but to tolerate his bestial behavior.
[ترجمه ترگمان] چاره ای جز تحمل رفتار bestial نداشت
[ترجمه گوگل] او هیچ گزینهای نداشت ولی تحمل رفتار بدخوابی او

• brutish, beastly, cruel, barbaric
bestial behaviour is very unpleasant or disgusting; a literary word.

مترادف و متضاد

حیوانی (صفت)
animal, bestial, organic, brutish, zoological

دامی (صفت)
bestial

شبیه حیوان (صفت)
bestial

جانور خوی (صفت)
bestial, brute, brutal

brutal


Synonyms: brutish, savage, depraved, cruel, inhuman, beastly, boorish, feral, barbarous


Antonyms: generous, kind, humane, nice, gentle


جملات نمونه

1. tammerlane's bestial characteristics
ویژگی های ددمنشانه ی تیمورلنگ

2. The soldiers were accused of bestial acts against unarmed civilians.
[ترجمه ترگمان]سربازان به اعمال bestial علیه غیر نظامیان غیر مسلح متهم شده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان به اعمال زشت علیه غیرنظامیان غیر مسلح متهم شدند

3. In each the primitive, sometimes bestial is joined obdurately to the modern and sophisticated.
[ترجمه ترگمان]در هر یک از این موجودات بدوی، گاهی حیوانی به obdurately به دنیای مدرن و پیچیده می پیوندد
[ترجمه گوگل]در هر ابتدایی، گاهی اوقات خدایان به مدرن و پیچیده متکی هستند

4. Moreover, Charles Darwin's revelations about out bestial beginnings had dealt a severe to Victorian man's self-image.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، الهامات چارلز داروین در مورد آغاز حیوانی، نسبت به تصویر خود فرد ویکتوریایی خیلی سخت برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آگهی های چارلز داروین در مورد شروع حیوانات وحشی به شدت به خود تصویر شخصیت ویکتوریا تبدیل شده است

5. His evil and bestial nature stands directly opposed to our just and civilised culture.
[ترجمه ترگمان]طبیعت شیطانی و حیوانی او مستقیما مخالف فرهنگ و فرهنگ مدرن ما است
[ترجمه گوگل]طبیعت شیطانی و ذاتی او به طور مستقیم با فرهنگ مجرد و متمدن ما مخالف است

6. People speak sometimes about the "bestial" cruelty of man, but that is terribly unjust and offensive to beasts, no animal could ever be so cruel as a man, so artfully, so artistically cruel. Fyodor Dostoyevsky
[ترجمه ترگمان]مردم بعضی وقت ها درباره ظلم و بی رحمی انسان حرف می زنند، اما این کار ظالمانه و اهانت آمیز است، هیچ حیوانی نمی تواند به اندازه یک مرد سنگدل باشد، این خیلی هنرمندانه است، بنابراین خیلی هنرمندانه بی رحمانه است فیودور Dostoyevsky!
[ترجمه گوگل]مردم گاهی اوقات درباره ظلم و ستم مردمی صحبت می کنند، اما به جانوران بسیار ناعادلانه و توهین آمیز است، هیچ حیوانی نمی تواند به اندازه یک انسان بی رحمانه باشد، به طوری هنرمندانه و به طوری هنری بی رحمانه فیدور داستایوفسکی

7. Bestial Wrath no longer costs focus.
[ترجمه ترگمان]خشم خشم دیگر هزینه تمرکز را ندارد
[ترجمه گوگل]Bestial Wrath دیگر تمرکز ندارد

8. A person who behaves in a bestial or brutish manner.
[ترجمه ترگمان]کسی که به روش حیوانی یا حیوانی رفتار می کند
[ترجمه گوگل]فردی که به شیوه ای بیرحمانه یا خشن رفتار می کند

9. The bestial world 1 account number is not bad binding 2 General order?
[ترجمه ترگمان]شماره حساب شماره ۱ جهان برای نظم عمومی الزام آور نیست؟
[ترجمه گوگل]شماره حساب بانکی جهانی 1 بد نیست اتصال 2 منظور کلی؟

10. A statement on Amman Radio spoke of bestial aggression and a horrible massacre.
[ترجمه ترگمان]بیانیه ای که در رادیو عمان منتشر شد، حاکی از تهاجم حیوانی و قتل عام وحشتناکی بود
[ترجمه گوگل]بیانیه در رادیو امان سخن گفتن از تجاوز وحشیانه وحشیانه است

11. Banehallow is an avatar of bestial fury created by the scourge.
[ترجمه ترگمان]Banehallow نمادی از خشم حیوانی است که توسط تازیانه ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]Banehallow عکسی از خشم بومی ایجاد شده توسط این بدبختی است

12. Their bulging arms and bestial, tusked faces were marked by jagged, primitive tattoos that augmented their already feral appearance.
[ترجمه ترگمان]بازوهای برآمده و تیز و تیز آن ها با tattoos ناهموار و ابتدایی دیده می شدند که بر ظاهر feral افزوده شده بودند
[ترجمه گوگل]اسلحه های تیز و تیزبین، چهره های تسکین دهنده خود را با خالکوبی های خیره کننده و خیره کننده نشان دادند که ظاهر خود را در حال ظهور افزایش دادند

13. The Roman gladiatorial contests were bestial amusements.
[ترجمه ترگمان]رقابت های گلادیاتوری تا حد زیادی تفریح و سرگرمی بود
[ترجمه گوگل]مسابقات گلادیاتورهای رومی سرگرمی های بیهوده بود

14. Beast Within active or hunter pets with Bestial Wrath active.
[ترجمه ترگمان]حیوان خانگی و یا حیوان خانگی با خشم و غضب، به شدت به خشم نیاز دارند
[ترجمه گوگل]حیوانات خانگی در حیوانات فعال یا شکارچی با Bestial Wrath فعال هستند

Tammerlane's bestial characteristics

ویژگی‌های ددمنشانه‌ی تیمورلنگ


پیشنهاد کاربران

وحشی, مانند حیوان


کلمات دیگر: