کلمه جو
صفحه اصلی

bield


معنی : دفاع کردن، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، مسکن گزیدن
معانی دیگر : شیرکردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، دفاع کردن، مسکن گزیدن

انگلیسی به فارسی

شیرکردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، دفاع کردن، مسکن گزیدن


استراحت، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، دفاع کردن، مسکن گزیدن


مترادف و متضاد

دفاع کردن (فعل)
answer, advocate, bield, ward off, buckler

شیر کردن (فعل)
bield, defy, lionize

تشجیع کردن (فعل)
encourage, heart, hearten, bield, solicit, cheer up, embolden

شهامت دادن (فعل)
bield

شجاع شدن (فعل)
bield, buck up

مسکن گزیدن (فعل)
settle, inhabit, room, bield, guest


کلمات دیگر: