تکثیر، تکرار کردن، جور ساختن، بر گرداندن، تا زدن
replicating
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
مشابه سازی. تولید مثل به شیوه غیر ژنتیکی. مثل تولید مثل درخت از ساقه جوان
Adjective :
تجدید پذیر
احیاشونده
Renewable
مانند : replicating nature = طبیعت تجدیدپذیر
تجدید پذیر
احیاشونده
Renewable
مانند : replicating nature = طبیعت تجدیدپذیر
کلمات دیگر: