کلمه جو
صفحه اصلی

aladdin


معنی : علاءالدین
معانی دیگر : علاالدین (قهرمان افسانه ای هزار و یک شب که چراغ جادو را به دست آورد)

انگلیسی به فارسی

آلادین، علاءالدین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in The Arabian Nights, a boy who finds a magic lamp and ring, each of which enables him to bring forth a powerful genie who can grant his every wish.

• hero of "the arabian nights"

مترادف و متضاد

علاءالدین (اسم)
aladdin

جملات نمونه

1. Aladdin followed them and, with his wife, devised a scheme to kill the sorcerer.
[ترجمه ترگمان]علا الدین هم آن ها را تعقیب کرد و با زنش نقشه ای طرح کرد تا جادوگر را بکشد
[ترجمه گوگل]آلادین به دنبال آنها بود و با همسرش برنامه ای برای کشتن جادو را طراحی کرد

2. Paul Nicholas dimples charmingly as Aladdin, which gets the girls screaming.
[ترجمه ترگمان]پل نیکلای چال گونه به زیبایی علاالدین، که دخترها جیغ می کشند
[ترجمه گوگل]پل نیکلاس، به طرز وحشیانه ای به عنوان الادین، که دختران را فریاد می زند، می شکند

3. Aladdin was very good-natured and had a sense of fair play.
[ترجمه ترگمان]علا الدین هم خیلی خوش قلب بود و با آن بازی جوانمردانه رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]آلادین بسیار خوشحال بود و احساس بازی عادلانه ای داشت

4. The princess passed on her request to Aladdin, who passed it on to the genie.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم با خواهش او به علاالدین که آن را به چراغ جادو رسانده بود، گذشت
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم درخواست خود را به الادین داد، که آن را به جن داد

5. The Aladdin was always busy, and employed three full-time barmen.
[ترجمه ترگمان]علا الدین هم همیشه مشغول کار بود، و سه ساعت تمام وقت را استخدام می کرد
[ترجمه گوگل]آلادین همیشه مشغول بود و سه بارمن تمام وقت کار می کرد

6. Aladdin dispatched this evil sorcerer as well.
[ترجمه ترگمان] علا الدین هم این جادوگر شرور رو فرستاده
[ترجمه گوگل]آلادین این جادو بد را نیز فرستاد

7. The people in the kingdom came to love Aladdin, and the sultan made him a captain in the army.
[ترجمه ترگمان]مردم کشور Aladdin را دوست داشتند و سلطان هم او را فرمانده ارتش کرده بود
[ترجمه گوگل]مردم این پادشاهی عادت داشتند و سلطان او را در ارتش کاپیتان ساخت

8. Aladdin refused, so the sorcerer cast a spell to close up the cave again.
[ترجمه ترگمان]علا الدین هم قبول نکرد، بنابراین جادوگر افسونی را اجرا کرد تا دوباره غار را ببندد
[ترجمه گوگل]آلادین رد کرد، بنابراین جادوگر یک طلسم را برای بستن غار باز کرد

9. From that day, Aladdin and Badr - al - Budur lived happily in their palace.
[ترجمه ترگمان]از آن روز، علا الدین و Badr با خوشحالی در کاخ خود زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]از آن روز، آلادین و بدرالدورور در کاخ خود با خوشحالی زندگی کردند

10. Then Aladdin had a shop, and everyone liked him.
[ترجمه ترگمان]آن وقت، علاالدین مغازه داشت و همه از او خوششان می آمد
[ترجمه گوگل]سپس آلادین فروشگاه داشت و همه او را دوست داشتند

11. Aladdin did so. The stone moved. And the ground began to open.
[ترجمه ترگمان]علا الدین هم همین کار را کرد سنگ تکان خورد و زمین شروع به باز شدن کرد
[ترجمه گوگل]آلادین این کار را کرد سنگ منتقل شد و زمین شروع به باز کرد

12. Aladdin and heroine Jasmine have physical contact during their first meeting.
[ترجمه ترگمان]یاسمن و قهرمان زن، در اولین جلسه خود ارتباط فیزیکی دارند
[ترجمه گوگل]علاءالدین و قهرمان یاسین در اولین جلسه خود، تماس فیزیکی دارند

13. When Aladdin finds a magic lamp and unleashes the charismatic genie within, he wishes to become a prince so he can romance Jasmine and outsmart the evil Jafar.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که علاالدین یک لامپ جادویی پیدا می کند و یک جن روحانی را رها می کند، او می خواهد به یک شاهزاده تبدیل شود تا او بتواند \"یاسمن\" و از \"جعفر\" را جلو بزند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آلادین یک لامپ جادویی پیدا می کند و جن را به طرز وحشیانه ای از بین می برد، او می خواهد شاهزاده شود تا بتواند یاسمن را دوست داشته باشد و جعفر جعفر را بیرون کند

14. These advertisements propaganda strange the Aladdin cave treasure house is more dazzling than Arabian Nights in.
[ترجمه ترگمان]این آگهی های تبلیغاتی در کاخ علاالدین، بیش از هزار و یک شب شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]این آگهی تبلیغاتی عجیب غار گنج Aladdin غار بیشتر خیره کننده از شب های عربی در

پیشنهاد کاربران

علاءالدین


کلمات دیگر: