کلمه جو
صفحه اصلی

devitalize


معنی : ضعیف کردن، بی جان کردن، از نیرو انداختن، از کار انداختن
معانی دیگر : از شور و طراوت چیزی کاستن

انگلیسی به فارسی

بی‌جان کردن، از نیرو انداختن، از کار انداختن


نجات دادن، بی جان کردن، از نیرو انداختن، از کار انداختن، ضعیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

• drain of vitality, make lifeless (also devitalise)

مترادف و متضاد

ضعیف کردن (فعل)
diminish, feeble, slack, emaciate, weaken, debilitate, infirm, impair, enfeeble, devitalize, loosen, relax, unloose

بی جان کردن (فعل)
devitalize, devitalise

از نیرو انداختن (فعل)
devitalize, devitalise

از کار انداختن (فعل)
paralyze, disable, knock up, jade, devitalize, devitalise, petrify

پیشنهاد کاربران

تخریب شدن، از بین رفتن


کلمات دیگر: