صفحه اصلی
certes
معنی
: براستی
معانی دیگر
: (قدیمی) محققا، حتما، به درستی (که)، اطمینان، خاطرجمعی، تحقیق
بستن
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
(قدیمی) محققاً، حتماً، بهدرستی (که)
certes، براستی
مترادف و متضاد
براستی
(قید)
really, indeed, verily, truly, certes
کلمات دیگر: