1. Cheaters never win and winners never cheat.
[ترجمه SHAHRAM] متقلبان هرگز برنده و برندگان هرگز متقلب نمیشوند
[ترجمه ℳ.Sɨℓεŋイ] . کلاهبرداران هرگز برنده نمی شوند و برندگان هرگز تقلب نمی کنند.
[ترجمه ترگمان]Cheaters هرگز برنده نمی شوند و برنده هرگز تقلب نمی کنند
[ترجمه گوگل]تقلب کنندگان هرگز برنده و هرگز تقلب نمی کنند
2. Promise, sometimes,is what a cheater said to a fool.
[ترجمه ترگمان]قول میدم، بعضی وقتا یه متقلب به یه احمق گفته
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات وعده داده شده، چیزی است که فریب دهنده به یک احمق گفته است
3. The cheaters were caught when one teacher set a trap by casually leaving a copy of the test on her desk.
[ترجمه ترگمان]کلاه و کلاه برداری وقتی که یکی از معلم ها روی میزش تله گذاشته بود، دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]شاکرها زمانی گرفتند که یکی از معلم یک تله را با یک کپی از تست در میز خود ترک کرد
4. I'll never play cards with you again, you cheater!
[ترجمه ترگمان]من دیگه هیچوقت با تو بازی نمی کنم متقلب
[ترجمه گوگل]من هرگز با شما کارت بازی نخواهم کرد
5. Charlie was a cheater, giving Amanda the label of the betrayed.
[ترجمه ترگمان]، چارلی یه متقلب بود و به \"اماندا\" برچسب خیانت داده
[ترجمه گوگل]چارلی یک فریبکار بود، به عمادا علامت خیانت داد
6. Do you really think he's a cheater?
[ترجمه ترگمان]واقعا فکر می کنی اون a؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعا فکر می کنید او یک فریبکار است؟
7. Huang says, cheater is in already " Baidu " on set set, one step by step the accredit of the person that diddle is duped .
[ترجمه ترگمان]هوانگ می گوید، متقلب در حال حاضر در مجموعه تنظیمات \"Baidu\" قرار دارد، یک قدم به قدم برداشتن the فرد است که فریب خورده است
[ترجمه گوگل]هوانگ می گوید، فریب دهنده در حال حاضر در مجموعه ای از 'Baidu' است، یک گام به گام اعتبار شخص از کسی که دزدانه متلاشی شده است
8. Purposefully taking advantage of cheaters is a punishable offense, though as long as you purposefully disassociate yourself from the cheater (and preferably report them as well), you should be fine.
[ترجمه ترگمان]استفاده از متقلبان از متقلبان، یک جرم قابل مجازات است، هر چند تا زمانی که شما عمدا خود را از متقلب آزاد می کنید (و ترجیحا آن ها را گزارش کنید)، باید خوب باشید
[ترجمه گوگل]اهداف هدفمند استفاده از تقلب ها یک جرم مجازات است، هر چند تا زمانی که شما به طور هدفمند خود را از فریب دهنده جدا کنید (و ترجیحا آنها را نیز گزارش دهید)، شما باید خوب باشید
9. Aunty is too kindhearted for the cheater to have a chance.
[ترجمه ترگمان]اون برای متقلب بودن خیلی خوش قلب است
[ترجمه گوگل]عمه خیلی شاد و خوشحال است که شایسته شان است
10. When some people to call to reservations, the cheater will account to the form of text messages sent to the victim, asked the victim to enter the ticket in the account section.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که برخی از مردم درخواست رزرو می کنند، متقلب به شکل پیام های متنی ارسال شده به قربانی حساب خواهد کرد و از قربانی خواست تا بلیط را در بخش حساب وارد کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بعضی از افراد برای تماس با رزرو، فریبکار به شکل پیام های متنی فرستاده شده به قربانی حساب می شود، از قربانی خواسته است که بلیط را در بخش حساب وارد کند
11. She made me out to be a cheater.
[ترجمه ترگمان]اون منو مجبور کرد که یه متقلب باشم
[ترجمه گوگل]او مرا به یک فریبکار تبدیل کرد
12. Building heart estate a cheater company, what person is deceived?
[ترجمه ترگمان]ساختمان قلب، یک شرکت متقلب، چه کسی فریب خورده است؟
[ترجمه گوگل]ساختمان قلب و عروسی یک شرکت فریبکار است، چه کسی فریب خورده است؟
13. The cheater boasted that he could turn stone into gold.
[ترجمه ترگمان]متقلب ادعا می کرد که می تواند سنگ را به طلا تبدیل کند
[ترجمه گوگل]فریبکار افتخار می کند که می تواند سنگ را به طلا تبدیل کند
14. The cheater always cheats people of their money by using their greediness.
[ترجمه ترگمان]متقلب همیشه مردم را با استفاده از حرص و ولع خود فریب می دهند
[ترجمه گوگل]تقلب همیشه با استفاده از حرص و طمع خود مردم را از پول خود تقلب می کند