1. The bough that bears most, hangs lowest.
[ترجمه Sepid] شاخه ایکه ( درختی که ) پربارتر باشه ، سرش پایینتر ه. منظور از آدم های متواضع و فرزانه هست .
[ترجمه ترگمان]این شاخه درخت بیشتر از همه است
[ترجمه گوگل]شاخه ای که بیش از همه خرسند است، پایین ترین میزان را دارد
2. I rested my fishing rod against a pine bough.
[ترجمه ترگمان]چوب ماهیگیری خود را روی شاخه درختی تکیه دادم
[ترجمه گوگل]من ماهیگیری خود را در برابر یک شاخه کاج باز کردم
3. Ranulf swallowed nervously as the bough hit the ground.
[ترجمه ترگمان]در حالی که شاخه درخت به زمین می خورد با حالتی عصبی آب دهانش را قورت می داد
[ترجمه گوگل]رانوفل به طرز عجیبی فرو می ریزد، چون زخم به زمین می رسد
4. Sykes was dangling a small bough over its nose, possibly an olive branch, perhaps its elevenses.
[ترجمه ترگمان]سایکس یک شاخه کوچک شاخه را که احتمالا شاخه زیتون بود آویزان کرده بود
[ترجمه گوگل]سیکز یک شاخه کوچک را بر روی بینی گذاشت، شاخه شاخه زیتون، شاید آن یونانی ها
5. Many animals leap from bough to bough, and sometimes fall to the ground.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حیوانات از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند و گاه به زمین می افتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات از شاخه به پهلوها جهش می کنند و بعضی اوقات به زمین می افتند
6. For this reason, it was called the Golden Bough and was believed to cure diseases in humans and cattle.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل آن را the طلایی نام بردند و به درمان بیماری ها در انسان ها و گاوها اعتقاد داشتند
[ترجمه گوگل]به همین علت، آن را 'خلف طلایی' خوانده بود و اعتقاد بر این بود که بیماری های انسان و گاو را درمان می کرد
7. They have just bough a house in Pacific Palisades, a wealthy suburb of Los Angeles.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط یک خانه در اقیانوس آرام، حومه ثروتمند لس آنجلس دارند
[ترجمه گوگل]آنها تنها خانه ای در اقیانوس آرام پایتزاد، حومه ثروتمند لس آنجلس دارند
8. A bough floats in the river.
[ترجمه ترگمان]یک شاخه در رودخانه شناور است
[ترجمه گوگل]یک روپوش در رودخانه شناور است
9. He bough a book on basketball tactics from the Xinghua book - store yesterday.
[ترجمه ترگمان]او دیروز از کتاب Xinghua یک کتاب درباره تاکتیک های بسکتبال خواند
[ترجمه گوگل]او دیروز کتابی درباره تاکتیک های بسکتبال از کتاب Xinghua کتاب گذاشت
10. Do not cut the Bough you are standing on.
[ترجمه ترگمان] نذار \"bough\" رو قطع کنی
[ترجمه گوگل]برروی ساق پا که بر روی آن ایستاده اید برش ندهید
11. A bough of fruit falls from the sun on your dark garment.
[ترجمه ترگمان]یک شاخه میوه از خورشید روی لباس تیره شما می افتد
[ترجمه گوگل]یک شاخه میوه از خورشید در لباس تاریک شما می افتد
12. The bird settled on the topmost bough.
[ترجمه ترگمان]پرنده روی بالاترین شاخه درخت نشست
[ترجمه گوگل]پرنده در بالاترین شاخه ایستاده است
13. The red squirrel, coursing down the nearest bough, was particularly familiar and inquisitive.
[ترجمه ترگمان]سنجاب قرمز روی نزدیک ترین شاخه درخت، به ویژه آشنا و کنجکاو بود
[ترجمه گوگل]سنجاب قرمز که در نزدیکی شاخهای قرار دارد، به ویژه آشنا و موردی بود
14. Bough that bears most, hangs lowest.
[ترجمه ترگمان]Bough که بیشتر از همه خرس ها است، در پایین ترین رده خود قرار دارند
[ترجمه گوگل]کمربندی که بیشترین خرس را دارد، پایین ترین سطح را دارد