کلمه جو
صفحه اصلی

trinket


معنی : جواهر بدلی، گول زنک، چیز کم خرج، دزدکی وزیر جلی کار کردن
معانی دیگر : زیورآلات ارزان، منجوق، زلم زیمبو، هنزرپنزر

انگلیسی به فارسی

گول زنک، چیز کم خرج، جواهر بدلی، دزدکی وزیر جلیکار کردن


نازک، گول زنک، چیز کم خرج، جواهر بدلی، دزدکی وزیر جلی کار کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small piece of jewelry or other decorative object, usu. inexpensive.
مترادف: bauble, doodad, gewgaw
مشابه: bijou, charm, knickknack, ornament, spangle

- On the shelf she'd placed her bracelets, pretty little boxes, glass animals, and other trinkets.
[ترجمه ترگمان] روی قفسه، bracelets، جعبه های کوچک و دیگر جواهر، روی قفسه قرار داده بود
[ترجمه گوگل] در قفسه او دستبندهای خود را، جعبه های بسیار کمی، حیوانات شیشه ای و دیگر لوازم جانبی گذاشت

(2) تعریف: an object of small size and value.
مترادف: gimcrack, trifle
مشابه: bagatelle, doodad, memento, plaything, souvenir, token, toy

• small ornament or bit of jewelry; something of little value, trifle
a trinket is a cheap ornament or piece of jewellery.

مترادف و متضاد

جواهر بدلی (اسم)
imitation jewelry, strass, trinket

گول زنک (اسم)
lure, trinket

چیز کم خرج (اسم)
trinket

دزدکی وزیر جلی کار کردن (فعل)
trinket

knickknack


Synonyms: bagatelle, bauble, bead, bibelot, curio, doodad, gadget, gewgaw, gimcrack, glass, hardware, jewel, jewelry, junk, nothing, novelty, objet d’art, ornament, plaything, rock, sparkler, stone, toy, trifle, whatnot


جملات نمونه

1. He bought her trinkets and took her to the theatre.
[ترجمه ترگمان]جواهرات خود را خرید و او را به تئاتر برد
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را خرید و او را به تئاتر برد

2. In exchange, occasionally they were given trinkets and promises or reservations upon land that was theirs to begin with.
[ترجمه ترگمان]در عوض، گاهی به آن ها جواهر و قول ها و وعده ای داده می شد که مال آن ها بود که با آن ها شروع شود
[ترجمه گوگل]در عوض، گاهی اوقات آنها با توجه به سرزمین هایی که برایشان آغاز شده بود، شایستگی ها و وعده ها یا رزرو هایی را ارائه می دادند

3. Others survive by begging, selling trinkets or scavenging on rubbish tips.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر با گدایی، فروش خرت و پرت ها و انداختن روی نکات مربوط به زباله ها، جان خود را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]دیگران با التماس کردن، نابود کردن یا نیش زدن بر روی راهنمایی های زباله زنده ماندند

4. They include brandy glasses, a clock, a trinket box and other items.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل شیشه های نوشابه، یک ساعت، یک کادر trinket و اقلام دیگر هستند
[ترجمه گوگل]آنها شامل عینک برنجی، ساعت، جعبه نان و موارد دیگر می باشند

5. Women and girls would pile flowers, trinkets and gifts on stage at his feet.
[ترجمه ترگمان]زن ها و دخترها در پای او گل، جواهر و هدیه می گرفتند
[ترجمه گوگل]زنان و دختران گل ها، نرده ها و هدایا را بر روی صحنه می گذارند

6. One shelf displayed trinkets from each country she had visited.
[ترجمه ترگمان]یک قفسه اشیا را از هر کشوری که او دیده بود نشان می داد
[ترجمه گوگل]یک قفسه نمایش از هر کشوری که بازدید کرده بود نجیب بود

7. Claudel is bringing your little trinket back for some adjustments. Too delicate for us to handle.
[ترجمه ترگمان] Claudel \"داره برای یه سری تنظیمات کار میکنه\" برای ما خیلی ظریف بود که از پسش بر بیایم
[ترجمه گوگل]کلودل برای تعدادی از تنظیمات خود، کمربند کوچک خود را به ارمغان می آورد برای ما دشوار است برای رسیدگی

8. Where others see trinkets, Romans see the holy grail: something for nothing.
[ترجمه ترگمان]جایی که دیگران جواهر را می بینند و جام مقدس را می بینند: چیزی برای هیچ چیز
[ترجمه گوگل]در مواردی که دیگران نازک را ببینند، رومی ها چیزی را برای هیچ چیزی نمی بینند

9. For some fans, it wasn't enough to leave trinkets and pictures scrawled with tearful goodbye messages in just one place.
[ترجمه ترگمان]برای بعضی از طرفداران، آن قدر کافی نبود که با پیام های خداحافظی اشک آلود در یک جا نامه را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]برای بعضی از طرفداران، کافی نبود که نکته ها و عکس ها را فقط در یک مکان با پیام های خطای خداحافظی از بین ببریم

10. The fancy taste for ornaments and trinkets displayed by these peculiar birds appealed to the Victorian dilettante.
[ترجمه ترگمان]این پرندگان عجیب به زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات موسیقی دوران ویکتوریا را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه گوگل]طعم فانتزی برای زیور آلات و لوازم جانبی نمایش داده شده توسط این پرندگان عجیب و غریب به دیکشنری ویکتوریا دعوت شد

11. His wife liked little trinkets for her dressing table.
[ترجمه ترگمان]زنش از trinkets کوچک برای میز آرایش خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]همسرش کمی ناراحت کننده برای میز غذا خوردن او بود

12. We have a trinket, as does every other class.
[ترجمه ترگمان]ما یک جواهر بدلی داریم، مثل همه بچه های کلاس
[ترجمه گوگل]ما مثل یک کلاس دیگر هم داریم

13. Trinket was not going to be outdone. If this young fellow could continue calmly scavenging, so could he. He popped another slice of layer cake nonchalantly into his mouth.
[ترجمه ترگمان] Trinket \"قرار نبود که از این کار\" اگر این جوان می توانست به آرامی به گشتن ادامه دهد، پس او هم می توانست تکه دیگری از کیک را با خونسردی در دهانش باز کرد
[ترجمه گوگل]بلوتوث نمیخورد اگر این همکلاسی جوان می تواند آرامش را ادامه دهد، بنابراین می تواند او را ادامه دهد او یک تکه دیگر کیک لایه ای را به دهانش بیفزایید

14. Of the four eunuchs waiting outside the door, Trinket was unable to recognize a single one.
[ترجمه ترگمان]از چهار کاردارها که بیرون در انتظار می کشیدند، هیچ کس نمی توانست حتی یک نفر را تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]از چهار eunuchs در انتظار خارج از درب، Trinket قادر به تشخیص یک نفر نیست

15. A gaudy or showy ornament or trinket.
[ترجمه ترگمان]یک جور آرایش پر زرق و برق یا جواهر بدلی
[ترجمه گوگل]یک تزئین غم انگیز یا شگفت انگیز

پیشنهاد کاربران

اشیا زینتی و جواهرات بدل ارزان قیمت
Knick knack

بَدَل، جنسی که مشابه طلاست اما طلا نیست.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
جناب حافظ


کلمات دیگر: