کلمه جو
صفحه اصلی

dervish


معنی : درویش، فقیر
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی) درویش، قلندر، فارسی درویش

انگلیسی به فارسی

(فارسی) درویش


درویش، فقیر


انگلیسی به انگلیسی

• member of a muslim ascetic order; one that is frenetic

مترادف و متضاد

درویش (اسم)
mendicant, dervish

فقیر (اسم)
dervish, fakir, have-not

جملات نمونه

1. Brian was whirling like a dervish, slapping at the mosquitoes and moaning.
[ترجمه ترگمان]برایان مثل درویش می چرخید و به پشه ها دست می زد و ناله می کرد
[ترجمه گوگل]براون مثل یک درویش سرگردان بود، در حال پنهان شدن در پشه ها و ناله

2. Soon he is digging like a whirling dervish, the impressive show ending with another frantic leap.
[ترجمه ترگمان]به زودی او دارد مثل درویش می چرخد، نمایش impressive با جهش دیوانه وار دیگری به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]به زودی او مانند یک درویش سرگردان می شود، نشان دادن چشمگیر به یک جهش خشمگین دیگر

3. The dervish gyrating on his axis echoes the rotation of the earth and taps the sources of creative vibration.
[ترجمه ترگمان]The که روی محور خود می چرخد، چرخش زمین را انعکاس می دهد و به منابع ارتعاش خلاقانه ضربه می زند
[ترجمه گوگل]درویش درویشی در محور خود، چرخش زمین را انعکاس می دهد و منابع لرزش خلاق را می شکند

4. We Israelites, the wandering heirs Of a bewildered dervish, are taught distrust in prayer.
[ترجمه ترگمان]Israelites، وراث سرگردان یک درویش سردرگم، به دعا خواندن یاد داده اند
[ترجمه گوگل]ما اسرائیل ها، وارثان سرگردان از یک درویش بی نظیر، بی اعتمادی به نماز می گذاریم

5. I have told you I am half a dervish.
[ترجمه ترگمان]به تو گفتم که من نیمه درویش هستم
[ترجمه گوگل]من به شما گفتم من نیمی از درویش هستم

6. Auguste was a dervish in the centre of a whirlpool.
[ترجمه ترگمان]او گوست در مرکز یک گرداب قرار داشت
[ترجمه گوگل]اوگوست در مرکز یک گرداب یک درویش بود

7. He is a whirling dervish of ideas who inspires hope and fear.
[ترجمه ترگمان]درویش ذهن درویش را به چرخش در می اورد که امید و ترس را القا می کند
[ترجمه گوگل]او درویش ایده ای از ایده ها است که الهام بخش امید و ترس است

8. He a whirling dervish of ideas who inspires hope and fear.
[ترجمه ترگمان]او درویش را گیج می کند که امید و ترس را القا می کند
[ترجمه گوگل]او یک درویش ایده ای است که الهام بخش امید و ترس است

9. She is a dervish of unfocused energy, an accident about to happen ( jane Gross ).
[ترجمه ترگمان]او یکی از درویش است که انرژی را از دست داده است، و یک حادثه در شرف اتفاق افتادن است
[ترجمه گوگل]او نیروی نامحدود انرژی است، یک تصادف در مورد اتفاق می افتد (جین گروس)

10. Only a whirling Dervish could dance a Mozart symphony: indeed, I have reduced two young and practised dancers to exhaustion by making them dance a Mozart overture.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که درویش بتواند یک سمفونی مو زارت را برقصد، در واقع، من دو جوان جوان را کم کرده ام و رقاص ها را با خستگی در حال رقص به سر می برم
[ترجمه گوگل]فقط یک موج سرگردان، درویش می تواند یک سمفونی موتزارت را رقم بزند: در واقع، من دو رقصنده جوان را به خستگی کاهش دادم و آنها را با یک ضرب وشتم موتزارت رقم می زنم

11. Otherwise I will be so desperate like a dervish losing the belief to Allah.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، من خیلی ناامید می شوم چون درویش اعتقاد به خدا را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، من از این جهت بسیار ناامید خواهم شد که از اعتقاد به خداوند رهایی یابم

12. The Hedgehog was actually a group of whirling dervish sort of bombs fired ahead of the attacking ship.
[ترجمه ترگمان]در واقع در واقع گروهی از بمب منفجر کننده درویش در جلو کشتی حمله کرده بودند
[ترجمه گوگل]در واقع یخچال در واقع یک گروه از نوع دیرش بود که بمب های جلوتر از کشتی حمله می کردند

13. But then his uncle Dervish a promise of help, and things look like they might improve.
[ترجمه ترگمان]اما بعد عمو درویش قول کمک به درویش می دهد، و همه چیز به نظر می رسد که آن ها می توانند پیشرفت کنند
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، عموی او درویش وعده کمک است، و همه چیز به نظر می رسد که آنها ممکن است بهبود بخشد

14. He threw himself around the stage like a whirling dervish.
[ترجمه ترگمان]او خودش را روی سکو انداخت، مثل درویش گیج و منگ
[ترجمه گوگل]او خود را در اطراف صحنه مانند یک درویش سرگردان انداخت


کلمات دیگر: