کلمه جو
صفحه اصلی

airing


معنی : گردش
معانی دیگر : هواخوری، پیاده روی در هوای آزاد، اعلام، افشاگری، برملاسازی، سخن پراکنی، پراکنش، پخش، هوا دهی، تهویه، (برای خشک کردن یا طراوت بخشیدن) در معرض هوا قرار دهی، باددهی، بادادن، خشک کردن

انگلیسی به فارسی

هواخوری ، باد دادن ، خشک کردن


پخش، گردش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an exposure to air or wind, so as to refresh or dry.

(2) تعریف: public exposure, as to discussion, scrutiny, or the like.

- He gave his objections a thorough airing.
[ترجمه ترگمان] اعتراض خود را به گردش درآورد
[ترجمه گوگل] او اعتراض خود را با صدای بلند تمام کرد

(3) تعریف: a broadcast, usu. of prerecorded material, on radio or television.

• exposure to air; drying; outdoor excursion; act of broadcasting on television or radio
if you give your ideas or opinions an airing, you make them known to other people.
if you give a room an airing, you let fresh air into it.
if you give clothing an airing, you put it somewhere warm so that it becomes completely dry.
see also air.

مترادف و متضاد

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

جملات نمونه

1. this room needs airing
این اتاق نیاز به تجدید هوا دارد.

2. to give a scandal an airing
ننگی را برملا کردن

3. in the afternoon we went for an airing
بعدازظهر رفتیم هواخوری.

4. The subject got a thorough airing in the British press.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به طور کامل در مطبوعات بریتانیا پخش شد
[ترجمه گوگل]این موضوع در مطبوعات بریتانیا پخش شد

5. He sat there airing his personal prejudices.
[ترجمه ترگمان]در آنجا نشسته بود و عقاید سخیف خود را به گردش می برد
[ترجمه گوگل]او آنجا نشسته بود و به آرمان های شخصی اش می انداخت

6. Put your houseplants outside to give them an airing.
[ترجمه ترگمان] houseplants رو بذار بیرون تا بهشون هوا بده
[ترجمه گوگل]خانه های خود را بیرون بگذارید تا آنها را به هوا پرت کنند

7. Your clothes are airing on the tree.
[ترجمه ترگمان]لباسات داره روی درخت پخش میشه
[ترجمه گوگل]لباس های شما بر روی درختان می گذارند

8. The managing director's presence inhibited them from airing their problems.
[ترجمه ترگمان]حضور مدیر عامل آن ها را از بروز مشکلات آن ها منع کرد
[ترجمه گوگل]حضور مدیر عامل آنها مانع از بروز مشکلاتی شد

9. The straw mattresses are airing there.
[ترجمه ترگمان]تشک کاهی اونجا پخش می شه
[ترجمه گوگل]تشک های نی در آنجا وجود دارد

10. Built-in airing cupboard incorporating lagged hot water tank and immersion heater.
[ترجمه ترگمان]شماهای توکار که دارای مخزن آب داغ و heater غوطه وری است
[ترجمه گوگل]ساخته شده در کابینه هواپیما با مخزن آب داغ و آبگرم غلیظ شده است

11. Corrada could only have hurt himself by airing such baseless accusations.
[ترجمه ترگمان]فقط با این اتهامات بی اساس فقط می توانست به خودش صدمه بزند
[ترجمه گوگل]Corrada تنها می تواند خود را با صدور چنین اتهامات بی اساس مورد صدمه دیده است

12. At this rate it was more than an airing it was getting, it was a soaking.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هوا بیشتر از یک گردش هوا بود
[ترجمه گوگل]با این نرخ آن بیشتر از یک جریان بود که آن را می گرفت، آن را خیس خوردن بود

13. Here the first amendment was being given another airing.
[ترجمه ترگمان]در اینجا اولین اصلاحیه به پخش دیگری داده شد
[ترجمه گوگل]در اینجا اصلاحیه اول در حال پخش دیگری بود

14. Davis's depredations received a public airing at last when he sued the Hamilton Times for libel in 186
[ترجمه ترگمان]depredations دیویس در سال گذشته هنگامی که او از هامیلتون تایمز برای تهمت زدن شکایت کرد، پخش عمومی را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، هنگامی که او در 186 هاملتن تایمز شکایت کرد، مجازات های دیویس در دادگاه عمومی پخش شد

This room needs airing.

این اتاق نیاز به تجدید هوا دارد.


In the afternoon, we went for an airing.

بعدازظهر رفتیم هواخوری.


to give a scandal an airing

ننگی را برملا کردن


regular daily airings of news

پخش مرتب و روزانه‌ی اخبار



کلمات دیگر: