کلمه جو
صفحه اصلی

aide


معنی : بردست
معانی دیگر : (ارتش) آجودان ویژه، پیشیار، وردست، معاون، پیشیار as luck and power are your aides بخت و دولت چو پیشیار تواند

انگلیسی به فارسی

کمک کننده، بردست


وردست، معاون


(ارتش) آجودان ویژه، پیشیار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a military officer who serves as confidential assistant to a commanding officer such as a general.
مشابه: adjutant

- The general summoned his aide and gave him his instructions for the day.
[ترجمه ترگمان] ژنرال آجودان را احضار کرد و دستور روز را به او داد
[ترجمه گوگل] به طور کلی، مأمور او را فرا خواند و دستوراتش را برای روز داد

(2) تعریف: an assistant, esp. one who provides assistance as a job.
مشابه: adjunct, adjutant, aid, assistant, attendant, auxiliary, help, helper

- My grandmother has an aide who helps her with her daily tasks.
[ترجمه ترگمان] مادر بزرگم یک دستیار دارد که به او کمک می کند تا کاره ای روزانه اش را انجام دهد
[ترجمه گوگل] مادربزرگ من یک دستیار دارد که به کارهای روزانه اش کمک می کند
- There are two teaching aides in my daughter's class.
[ترجمه ترگمان] در کلاس دخترم دو دستیار تدریس وجود دارد
[ترجمه گوگل] دو مدرس آموزش در کلاس دخترم وجود دارد

• adjutant, assistant, helper, second
an aide is an assistant to a person who has an important job, especially in government or in the armed forces.

مترادف و متضاد

Synonyms: abettor, adjutant, aide-de-camp, assistant, attendant, coadjutant, coadjutor, crew, deputy, helper, lieutenant, second, supporter


بر دست (اسم)
assistant, aide

assistant


Synonyms: abettor, adjutant, aid, aide-de-camp, assistant, attendant, coadjutant, coadjutor, deputy, girl Friday, helper, lieutenant, man Friday, second, shop, stooge, supporter, troops


Antonyms: boss, leader, superior


person who helps


جملات نمونه

as luck and power are your aides

بخت و دولت چو پیشیار تواند


1. An aide was already spinning the senator's defeat as 'almost as good as an outright win'.
[ترجمه ترگمان]دستیار یک دستیار بود که شکست سناتور را تقریبا به اندازه یک پیروزی صریح از خود دور کرده بود
[ترجمه گوگل]یک همسر پیش از آن، شکستن سناتور را 'تقریبا به اندازه یک پیروزی واقعی' چرخاند

2. Apparently, the aide had acted without White House sanction.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا دستیار بدون تایید کاخ سفید عمل کرده بود
[ترجمه گوگل]ظاهرا، عالیرتبه بدون مجازات کاخ سفید عمل کرد

3. He served as an aide to the former president.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان دستیار رئیس جمهور سابق خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او بعنوان دستیار به رییس جمهور سابق خدمت کرد

4. An aide to U. S. Sen.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشاوران زیر یو اس سناتور
[ترجمه گوگل]یک دستیار به U S Sen

5. Another casualty was Gordon Ashworth, a senior aide to Peterson, who resigned over money paid to redecorate his house.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از تلفات، گوردون ashworth، یکی از دستیاران ارشد پترسون بود که به خاطر پول پرداختی به redecorate، استعفا داد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از تلفات گوردون اشورث، مشاور ارشد پترسون بود، که از پرداخت پول برای بازسازی خانه اش استعفا داد

6. Oscar Orbos has done well as Mrs Aquino's aide, but at 40 may be too young for the big job.
[ترجمه ترگمان]اسکار Orbos به عنوان دستیار خانم Aquino عمل کرده است، اما در سن ۴۰ سالگی ممکن است برای این کار بزرگ خیلی جوان باشد
[ترجمه گوگل]اسکار Orbos به خوبی به عنوان دستیار خانم Aquino کار کرده است، اما در 40 ممکن است برای کار بزرگ خیلی جوان باشد

7. She served a two-year stint as an aide to Congressman Jim McNulty.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان دستیار نماینده کنگره جیم McNulty به مدت دو سال خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او دو ساله به عنوان کمک به جیم مک نالتی کنگره خدمت کرده است

8. Companies aide still trying to find how best to describe these new work arrangements for people.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها هنوز در تلاش هستند تا نحوه توصیف این کاره ای جدید برای مردم را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]مؤسسات شرکت هنوز سعی در یافتن بهترین شیوه برای توصیف این ترتیبات کاری جدید برای مردم دارند

9. Anderson has worked as an aide to the mayor for three years.
[ترجمه ترگمان]اندرسون سه سال است که به عنوان دستیار شهردار کار می کند
[ترجمه گوگل]اندرسون به مدت سه سال به عنوان کمک کننده به شهردار کار کرده است

10. Amelia went to work as a nurse's aide in the children's wing of the hospital.
[ترجمه ترگمان]آملیا به عنوان دستیار پرستار در بخش کودکان بیمارستان کار کرد
[ترجمه گوگل]آملیا به عنوان دستیار پرستار در بستر کودکان بیمارستان رفت

11. Hayworth calls Owens, a former aide to then-Sen.
[ترجمه ترگمان]Hayworth calls اونز، دستیار سابق و سپس سناتور
[ترجمه گوگل]هیورث از اوونز، یک پیشکسوت سابق پس از آن، سن است

12. A Royal aide on the marriage of Charles and Diana.
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران سلطنتی ازدواج چارلز و دایانا
[ترجمه گوگل]یک پادشاه رویال در ازدواج چارلز و دیانا

13. The cantankerous aide organized support for health care reform, coordinated the Whitewater defense and helped chart the course to renomination.
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران cantankerous که از اصلاح مراقبت های بهداشتی حمایت کرده بود، دفاع Whitewater را هماهنگ کرد و به نمودار مسیر to کمک کرد
[ترجمه گوگل]مأمور راهنمایی به حمایت از اصلاحات در زمینه مراقبت های بهداشتی سازمان یافته، حمایت از Whitewater را هماهنگ کرد و دوره ی تغییر نام را کمک کرد

14. A White House aide told the media everything he knew about the President's private life.
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران کاخ سفید به رسانه ها تمام چیزهایی را که در مورد زندگی خصوصی رئیس جمهور می دانست به رسانه ها گفت
[ترجمه گوگل]یک پشتیبان کاخ سفید به رسانه ها همه چیز را که او در مورد زندگی خصوصی رئیس جمهور می دانست به رسانه ها گفت

پیشنهاد کاربران

دستیار ( مخصوصا در رابطه با سیاستمداران )

:Example

a presidential aide

دستیارویژه، آجودان

Laptop stolen from Pelosi's office during storming of U. S. Capitol, says aide
طی یورش ( اوباش ) به کاخ کنگره آمریکا لپ تاپی از دغچفتر کار خانم Pelosi دزدیده شده است، دستیار ( ویژه ) ش میگه

نمونه برداری


کلمات دیگر: