کلمه جو
صفحه اصلی

biceps


معنی : عضله دوسر، دوسر بازویی
معانی دیگر : (کالبدشناسی) ماهیچه ی دوسر

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) عضله دوسر، دوسر بازویی


دوزخ، عضله دوسر، دوسر بازویی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: biceps, bicepses
• : تعریف: a muscle divided in two parts at its origin, esp. the large muscle at the front of the upper arm that bends the elbow.

• muscle with two origins; flexor muscle of the upper arm; thigh muscle that flexes the knee joint and extends the hip joint
your biceps are the large muscles at the front of the upper part of your arms.

مترادف و متضاد

عضله دوسر (اسم)
biceps

دوسر بازویی (اسم)
biceps

جملات نمونه

1. flex your biceps so that i can measure them
عضله ی بازویت را سفت کن تا آن را اندازه بگیرم.

2. He showed off his bulging biceps.
[ترجمه ترگمان]بازوهای bulging را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]او نشان داد که دوزخ شکسته خود را

3. Your biceps will develop quickly with that exercise.
[ترجمه ترگمان]عضلات دو سر بازو به سرعت با این تمرین رشد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]دوسپس خود را به سرعت با این ورزش توسعه می دهد

4. This means that the biceps have been worked through their complete range of movement, aiding complete development.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که عضلات دو سر بازو در محدوده کامل حرکت خود و کمک به توسعه کامل کار کرده اند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که دوچرخه سواری در طیف وسیعی از حرکات آنها کار می کند و به تکامل کامل کمک می کند

5. There was a dull pain in his left biceps - Tessa's head was pillowed on it.
[ترجمه ترگمان]مغز تسا سرش را روی آن گذاشته بود
[ترجمه گوگل]درد دردناکی در دوزبای چپ خود وجود داشت - سر تسا روی آن کشیده شده بود

6. His biceps is/are impressive.
[ترجمه ترگمان]عضلات دو سر بازو بلند هستند \/ موثر هستند
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری او / قابل توجه است

7. Incredible deltoids, biceps, buttocks, and thighs outlined and simultaneously gripped by the tight cut of his sailor suit.
[ترجمه ترگمان]خم و خم و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران که به طور همزمان به وسیله برش تنگ لباس ملوانی او احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]Deltoids باور نکردنی، دوچرخه سواری، باسن، و ران مشخص شده و به طور همزمان توسط برش تنگ از کت و شلوار ملوان خود را گرفتار شده است

8. His biceps bulged; the long muscles in his forearm popping.
[ترجمه ترگمان]عضلات بازوهایش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]دوسپس او بلند شد ماهیچه های طولانی در شکم خود را در حال ظاهر شدن

9. I hugged him, then traced lines on his biceps, around his back, a five-finger exercise pianissimo.
[ترجمه ترگمان]او را بغل کردم، سپس خطوط روی عضله پشتش را گرفتم، دور کمرش، یک تمرین پنج انگشت روی پشتش
[ترجمه گوگل]من او را متهم کردم، سپس خطوط در دوچرخه خود را، در اطراف پشت، یک pinguissimo تمرین پنج انگشت خطوط

10. As with the triceps, to develop larger biceps heavy basic exercises such as barbell curls or dumb-bell curls must be performed.
[ترجمه ترگمان]همانند سه سر و سه سر، برای رشد عضلات دو سر بازو و یا تمرین های سخت کوشی، باید انجام شود
[ترجمه گوگل]همانطور که با تریپسپ ها، برای ایجاد دوزهای بزرگتر، تمرینات سنگین سنگین مانند فرفری هالتر یا فرورفتگی دندانه دار باید انجام شود

11. She pinched herself on her left biceps and yelped with pain.
[ترجمه ترگمان]او خودش را روی بازوی چپش فشار داد و با درد جیغ کشید
[ترجمه گوگل]او خود را بر روی دوچرخه سواری سمت چپ گرفت و با درد وحشت زد

12. During Biceps Curl, Biceps Brachii is a muscle that is directly responsible fOReffecting a movement.
[ترجمه ترگمان]در طی Biceps کارل، Biceps Brachii ماهیچه ای است که مستقیما مسئول یک حرکت است
[ترجمه گوگل]در طول Biceps Curl، Biceps Brachii یک عضله است که به طور مستقیم مسئول حرکت یک جنبش است

13. Instead of beer belly, you'd get " beer biceps. "
[ترجمه ترگمان]به جای شکم آبجو، \"بازوهای جو آبجو\" را دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]به جای شکم آبجو، شما می توانید دوزخ آبجو را دریافت کنید '

14. Objective To explore the surface electromyography(EMG)characteristics of biceps brachii during isometric contraction in children with hemiplegic cerebral palsy.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی خصوصیات سطحی electromyography (EMG)، در طول ادغام فضایی کودکان با فلج مغزی hemiplegic (EMG)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی خصوصیات الکترومغناطیسی سطحی (EMG) برشی بیسپس در طی انقباض ایزومتری در کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پلژی

پیشنهاد کاربران

عضله دو سر


کلمات دیگر: