معنی : بی جان کردن، از نیرو انداختن، از کار انداختن معانی دیگر : بی جان کردن، از نیرو انداختن، از کار انداختن
بی جان کردن (فعل)devitalize, devitaliseاز نیرو انداختن (فعل)devitalize, devitaliseاز کار انداختن (فعل)paralyze, disable, knock up, jade, devitalize, devitalise, petrify