کلمه جو
صفحه اصلی

chancellor


معنی : صدر اعظم، رئیس دانشگاه
معانی دیگر : (انگلیس) عنوان برخی وزیران، منشی یا پیشکار سلطان یا بزرگمرد محلی، مهردار سلطنتی، (نادر) سردبیر سفارت یا کنسولگری، (در برخی دانشگاه ها) رئیس دانشگاه یا دانشکده، (در برخی کشورها مانند آلمان) صدراعظم، خانسالار، (در برخی ایالات امریکا) قاضی دادگاه انصاف

انگلیسی به فارسی

صدراعظم، رئیس دانشگاه


صدراعظم، صدر اعظم، رئيس دانشگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the head of state in Austria or the Federal Republic of Germany.

(2) تعریف: the secretary of an embassy or of a king or noble.

(3) تعریف: the chief administrator of a university.

(4) تعریف: the judge of chancery court.

• prime minister of certain european countries; secretary to a king or other important official; administrative officer of a university (usa); title of certain judges; priest in charge of a chancery (catholicism)
the chancellor is the name used to refer to the head of government in germany and austria.
in britain, the chancellor is the chancellor of the exchequer.
the official head of a british university is called the chancellor.
see also vice-chancellor.

مترادف و متضاد

صدر اعظم (اسم)
chancellor, prime minister

رئیس دانشگاه (اسم)
rector, president, chancellor

جملات نمونه

1. The German Chancellor was anxious to assert his government's commitment to further European unity.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم آلمان مشتاق بود که تعهد دولت خود نسبت به اتحاد بیشتر اروپا را نشان دهد
[ترجمه گوگل]صدراعظم آلمان مشتاق بود که تعهد دولت خود را نسبت به اتحاد بیشتر اروپا تسلیم کند

2. The Chancellor is trying to smooth things over.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم می کوشد تا مسائل را آرام کند
[ترجمه گوگل]صدراعظم سعی دارد همه چیز را صاف کند

3. The Chancellor of the Exchequer is expected to announce tax cuts in this year's budget.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که وزیر خزانه داری، کاهش مالیات را در بودجه امسال اعلام کند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود کمیسیون صدور صورت حساب کاهش مالیات در بودجه سال جاری را اعلام کند

4. Helmut Kohl became the first Chancellor of a united Germany in 1990.
[ترجمه ترگمان]Helmut Kohl اولین صدراعظم آلمان متحد در سال ۱۹۹۰ شد
[ترجمه گوگل]هلموت کوهل در سال 1990 اولین صدراعظم آلمان بود

5. They warned the Chancellor that raising taxes in the Budget could choke off the recovery.
[ترجمه ترگمان]آن ها به صدراعظم هشدار دادند که افزایش مالیات ها در بودجه می تواند مانع از بازیابی شود
[ترجمه گوگل]آنها به صدراعظمی هشدار دادند که افزایش مالیات در بودجه، می تواند از بهبودی منحرف شود

6. He was regarded as the most successful Chancellor of modern times.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان the صدراعظم دوران جدید شناخته می شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان موفق ترین هنرمند مدرن در نظر گرفته شد

7. The Chancellor of the Exchequer is the minister in charge of finance in Britain.
[ترجمه ترگمان]وزیر خزانه داری، وزیر امور مالی بریتانیا است
[ترجمه گوگل]وزیر دادگستری وزیر امور مالی در بریتانیا است

8. The chancellor bluntly warned the Cabinet to axe public spending or face higher taxes.
[ترجمه ترگمان]رئیس دانشگاه صریحا به کابینه هشدار داد که هزینه های عمومی را کاهش دهد یا با مالیات های بیشتر مواجه شود
[ترجمه گوگل]صدراعظم به طور مستقیم به کابینه هشدار داد که مخارج عمومی را پرداخت کند یا مالیات بیشتری را متحمل شود

9. The Chancellor was forced into a humiliating climbdown on his economic policies.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم مجبور شد که به سیاست های اقتصادی او تحمیل کند
[ترجمه گوگل]صدراعظم آلمان در پی سیاستهای اقتصادی خود، به سمت تحقق تحقیر آمیز حرکت کرد

10. The chancellor has stabilized the economy through strict fiscal discipline.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم اقتصاد را از طریق نظم مالی شدید تثبیت کرده است
[ترجمه گوگل]ریاست جمهوری اقتصاد را از طریق نظم مالی دقیق تثبیت کرده است

11. The Chancellor will try to claw back £ 5 billion in next year's Budget.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم تلاش خواهد کرد که ۵ میلیارد پوند بودجه سال آینده را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]صدراعظم سعی خواهد کرد 5 میلیارد پوند در بودجه سال آینده را جبران کند

12. He was Lord Chancellor from 1970 until 197
[ترجمه ترگمان]او از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷ میلادی صدراعظم بود
[ترجمه گوگل]او لرد صدراعظم از سال 1970 تا 197 بود

13. They submitted their reports to the Chancellor yesterday.
[ترجمه ترگمان]آن ها گزارش ها خود را دیروز به صدر اعظم ارسال کردند
[ترجمه گوگل]آنها گزارش های خود را به دیروز اعلام کردند

14. The Chancellor of the Exchequer says that economic recovery is just around the corner.
[ترجمه ترگمان]وزیر خزانه داری می گوید که بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است
[ترجمه گوگل]صدراعظم کلاهبردار می گوید که بهبود اقتصادی در اطراف گوشه ای است

15. The Chancellor is a man of caution.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم با احتیاط عمل می کند
[ترجمه گوگل]صدراعظم یک مرد احتیاط است

اصطلاحات

Chancellor of the Exchequer

وزیر دارایی


پیشنهاد کاربران

رئیس دانشگاه

در فرانسه رژیم کهن یک جایگاه و مقام دادگستری بود که نظارت بر همه دادگستری ها و عدالت پادشاه را بر عهده داشته
Chancelier de France


chancellor : صدراعظم

همچنین در آلمانی : Kanzler


کلمات دیگر: