کلمه جو
صفحه اصلی

chargeable


معنی : پرشدنی، اتهام پذیر، قابل بدهی یا پرداخت
معانی دیگر : قابل مطالبه، محول کردنی، حساب شدنی (پای کسی) (رجوع شود به: charge)

انگلیسی به فارسی

پرشدنی، اتهام پذیر، قابل بدهی یا پرداخت


قابل پرداخت است، پرشدنی، اتهام پذیر، قابل بدهی یا پرداخت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of charge.

• able to be charged

مترادف و متضاد

liable


Synonyms: answerable, imputable, responsible


پرشدنی (صفت)
chargeable

اتهام پذیر (صفت)
chargeable

قابل بدهی یا پرداخت (صفت)
chargeable

جملات نمونه

1. Any expenses you may incur will be chargeable to the company.
[ترجمه ترگمان]هر هزینه ای که ممکن است متحمل شوید به شرکت بستگی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]هر گونه هزینه ای که ممکن است از شما متحمل شود، به شرکت پرداخت می شود

2. The day of departure is not chargeable if rooms are vacated by 00 noon.
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر اگر اتاق ها خالی باشند، تخفیف نخواهد گرفت
[ترجمه گوگل]روز خروج از ساعت 00 ظهر خالی نمی شود

3. Advice will be given as a chargeable service.
[ترجمه ترگمان]توصیه به عنوان یک سرویس chargeable داده می شود
[ترجمه گوگل]مشاوره به عنوان یک سرویس قابل پرداخت داده می شود

4. These debts are chargeable to me.
[ترجمه ترگمان]این بدهی ها به من بدهکار هستند
[ترجمه گوگل]این بدهی ها برای من قابل پرداخت است

5. The rate of tax on chargeable gains is that which results from adding the gain to the individual's total income.
[ترجمه ترگمان]نرخ مالیات بر درآمد chargeable این است که از افزودن بهره به کل درآمد فرد حاصل می شود
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات بر سود قابل پرداخت این است که از اضافه کردن سود به کل درآمد فرد حاصل می شود

6. Referrals to community psychiatric nurses are chargeable to the fund but those to social workers are not.
[ترجمه ترگمان]Referrals به پرستاران روان پزشکی اجتماعی نسبت به این صندوق غیر قانونی هستند، اما آن هایی که به کارگران اجتماعی کمک می کنند، نیستند
[ترجمه گوگل]ارجاع به پرستاران روانپزشکی جامعه به صندوق پرداخت می شود، اما کسانی که به کارکنان اجتماعی نمی پردازند

7. The clergy's travelling expenses are chargeable as extras.
[ترجمه ترگمان]خرج سفر کشیش ها به عنوان پول اضافی خرج می شود
[ترجمه گوگل]هزینه های سفر روحانی به عنوان اضافی قابل پرداخت است

8. Their costs, in lost chargeable hours, are borne by their firms rather than by registered auditors as a body.
[ترجمه ترگمان]هزینه های آن ها، در چند ساعت از دست رفته، به جای حسابرسان ثبت شده به عنوان یک جسم، توسط شرکت های خود منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]هزینۀ آنها در ساعتهای شارژ از دست رفته، توسط شرکت های خود و نه توسط حسابرسان ثبت شده به عنوان یک بدن تحمیل می شود

9. Liability to capital gains tax arises where a chargeable gain is made on the disposal of company assets.
[ترجمه ترگمان]مسیولیت در مورد سود سرمایه در جایی بروز می کند که افزایش chargeable در اختیار دارایی های شرکت قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مسئولیت مالیات بر درآمد سرمایه ای ناشی از جایی است که سود قابل جبران در اختیار دارایی های شرکت است

10. The chargeable services you required need you to pay by yourself.
[ترجمه ترگمان]خدمات chargeable که شما نیاز داشتید باید توسط خودتان پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]خدمات قابل پرداخت شما نیاز به پرداخت هزینه توسط خودتان دارید

11. You should reduce the number of chargeable minutes.
[ترجمه ترگمان]شما باید تعداد دقایق chargeable را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]شما باید تعداد دقیقه های قابل پرداخت را کاهش دهید

12. The crime is chargeable on him.
[ترجمه ترگمان]این جنایت به گردن اوست
[ترجمه گوگل]جرم بر او جاری است

13. He is chargeable with a fault or neglect.
[ترجمه ترگمان]او دچار نقص و یا غفلت می شود
[ترجمه گوگل]او با گسل یا غفلت روبرو است

14. The expense is chargeable on him.
[ترجمه ترگمان]مخارج این کار به گردن اوست
[ترجمه گوگل]هزینه آن بر او جاری است

پیشنهاد کاربران

مطالبه پذیر
قابل پرداخت

مشمول مالیات


کلمات دیگر: