1. naheed appeared aghast at seeing all those uninvited guests
ناهید از دیدن آن همه مهمان ناخوانده بهت زده به نظر می رسید.
2. Everyone was aghast at the verdict.
[ترجمه ترگمان]همه از رای هیئت منصفه یکه خوردند
[ترجمه گوگل]همه در این حکم تردید داشتند
3. She was aghast at the extent of the damage to her car.
[ترجمه ترگمان]از این حد که به ماشینش آسیب رسانده بود مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]او در معرض آسیب به ماشینش بود
4. She watched aghast as his life flowed away.
[ترجمه ترگمان]همان طور که زندگیش از بین می رفت مات و مبهوت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او در حالی که زندگی خود را از دست داده بود، عصبانی شد
5. She stood aghast at the black shadow in the drawing room.
[ترجمه ترگمان]از سایه سیاهی که در اتاق پذیرایی ایستاده بود مات و مبهوت ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او در سایه سیاه و سفید اتاق نشیمن ایستاد
6. He stood aghast at the terrible sight.
[ترجمه ترگمان]از دیدن منظره وحشتناک مات و مبهوت ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او در این دیدگاه وحشتناک ایستاد
7. She stood aghast at the snake.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به مار نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او عصبانی در مار بود
8. Roirbak was aghast when he saw what had happened to Mellissa.
[ترجمه ترگمان]وقتی دید که چه بر سرش آمده است مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]روبرک در هنگام دیدن آنچه که برای ملسی اتفاق افتاده ناراحت بود
9. As their carriage went by, Nora smiling, Sarah aghast, Flynn came riding over.
[ترجمه ترگمان]وقتی درشکه به راه افتاد، نو نورا خندید و گفت: فلین \"،\" فلین \"اومد اینجا\"
[ترجمه گوگل]در حالی که حمل و نقل آنها رفت، نورا لبخند زد، سارا آهسته، فلین آمد سوار
10. Even the most intrepid social workers were aghast at the enormity of it all.
[ترجمه ترگمان]حتی the social intrepid از عظمت این همه وحشت داشتند
[ترجمه گوگل]حتی کارگران بی دست و پا اجتماعی که در همه ی این عصبانیت ها خجالت می کشیدند
11. She advises those still aghast at the Pia Zadora fiasco to lighten up.
[ترجمه ترگمان]او به آن هایی که هنوز مات و مبهوت بودند به the Pia توصیه کرد که آن را روشن کنند
[ترجمه گوگل]او به کسانی که هنوز هم در ناامیدی پیا زادورا خشمگین هستند، توصیه می کند
12. He looked at her aghast.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به زحمتش نگاه کرد
13. He has watched aghast as the Hamas bombing campaign has killed 57 people in nine days.
[ترجمه ترگمان]او از زمانی که کمپین بمب گذاری حماس ۵۷ نفر را در نه روز کشته است، مبهوت شده بود
[ترجمه گوگل]وی در حالی که کمپین بمب گذاری حماس در طی نه روز، 57 نفر را کشت، هشدار داد
14. The editor of a local gay magazine is aghast, and she says so in print.
[ترجمه ترگمان]سردبیر یک مجله همجنس گرا مات و مبهوت است و او آن را چاپ می کند
[ترجمه گوگل]سردبیر یک مجله محلی همجنسگرا است و او چنین می گوید در چاپ
15. I was aghast to see that Peter had spread the instruments for the operation on the dining table.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت مانده بودم که پیتر ابزار جراحی روی میز ناهار خوری را پهن کرده باشد
[ترجمه گوگل]من دچار تردید شدم که پیتر ابزارهایی برای عملیات روی میز ناهار خوری را پخش کرده است