کلمه جو
صفحه اصلی

changeless


معنی : پایدار، تغییر ناپذیر، بی تغییر، ثابت
معانی دیگر : غیر ثابت، پر تغییر، دگرگون پذیر، متغیر، دگرگون ناپذیر

انگلیسی به فارسی

بی‌تغییر، ثابت، پایدار، تغییر‌ناپذیر


تغییر ناپذیر، پایدار، بی تغییر، ثابت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: changelessly (adv.), changelessness (n.)
• : تعریف: unchanging, invariable, or immutable; constant.
متضاد: changeful, mutable, variable
مشابه: constant, immutable

• unchanging, enduring, constant, stable

مترادف و متضاد

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

تغییر ناپذیر (صفت)
changeless, immutable, invariable, unalterable, irreversible, inalterable, inelastic

بی تغییر (صفت)
stationary, changeless

ثابت (صفت)
stable, permanent, firm, constant, lasting, true, loyal, fixed, pat, fiducial, immovable, hard and fast, changeless, invariable, inalterable, steady, resolute, indelible, staid, equable, immobile, incommutable, invariant, irremovable, thetic, thetical

permanent


Synonyms: unchanging, enduring, constant, perpetual, regular


جملات نمونه

1. Surrounded by this changeless landscape, one can imagine the world as it was many thousands of years ago.
[ترجمه ترگمان]انسان می تواند جهان را به همان اندازه که هزاران سال پیش بود تصور کند
[ترجمه گوگل]در اطراف این چشم انداز تغییرناپذیر، می توان جهان را به عنوان هزاران سال پیش تصور کرد

2. But surely the clock was like the rest, changeless.
[ترجمه ترگمان]اما مطمئنا ساعت مثل بقیه بود، تغییر ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]اما مطمئنا ساعت مثل بقیه بود، تغییری نداشت

3. This changeless spell brought an acute sense of temporariness and the feeling of inevitability fading with the dusk.
[ترجمه ترگمان]این افسون تغییر ناپذیر حس acute و احساس جبر را در تاریکی محو کرد
[ترجمه گوگل]این طلسم تغییری موجب شد که حس حوادث زمانبندی و احساس اجتناب ناپذیری را که با غروب خفه می شود، بیاندازد

4. They are striking symbols of the changeless eternal city.
[ترجمه ترگمان]آن ها سمبل شهر ابدی changeless هستند
[ترجمه گوگل]آنها نمادهای قابل توجهی از شهر ابدی تغییرناپذیر هستند

5. The countryside then was so changeless t might have been a picture pasted against the window.
[ترجمه ترگمان]آن وقت حومه شهر به قدری شبیه به دیوار بود که با پنجره چسبیده به پنجره چسبانده شده بود
[ترجمه گوگل]حومه شهر پس از آن تا این حد تغییر کرده بود ممکن است یک تصویر بر روی پنجره قرار داشته باشد

6. Its quality was, she knew, changeless.
[ترجمه ترگمان]می دانست که کیفیت آن تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]کیفیت آن بود، می دانست، تغییری نمی کرد

7. Consciousness is partial and changeful, awareness is total, changeless, calm and silent.
[ترجمه ترگمان]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی در مجموع، changeless، آرام و ساکت است
[ترجمه گوگل]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی کامل، تغییرناپذیر، آرام و ساکت است

8. Changeless is tall purity is oleaginous, light bright is incompact the use feeling that stretch tight.
[ترجمه ترگمان]Changeless صاف است، oleaginous است، نور روشن incompact است که احساس می کند آن را محکم نگه می دارد
[ترجمه گوگل]Changeless خلوص بالا است روغن، روشنایی نور احساس عدم استفاده است که کشش تنگ است

9. As the extension of time, redound may be changeless, but yield came down.
[ترجمه ترگمان]به تدریج که گذشت زمان ممکن است changeless شود، اما تسلیم شد
[ترجمه گوگل]به عنوان فرمت زمان، ممکن است تغییر مسیر تغییر یابد، اما عملکرد پایین آمده است

10. Why't have the affection with changeless one's whole life?
[ترجمه ترگمان]چرا تمام زندگی تو تغییر کرده؟
[ترجمه گوگل]چرا عشقت را با تمام زندگی غیر قابل تحمل داشته اید؟

11. Is there lasting and changeless feeling?
[ترجمه ترگمان]آیا این احساس پایدار و پایدار است؟
[ترجمه گوگل]آیا احساس ماندگار و بی تغییر است؟

12. Seasonal commutation replace eternity is changeless, and the index of tide always is metabolic multiterminal however.
[ترجمه ترگمان]تخفیف فصلی جایگزین ابدیت است و شاخص جزر و مد همیشه متابولیک متابولیک است
[ترجمه گوگل]تعویض فصلی جایگزین ابدی بی تغییر است و شاخص وقوع همیشه متالیکال چندین دوره است

13. Methods:Ensure other factors are changeless, then change the pressure of laser cavity, Observe the variational rule of the laser intensity.
[ترجمه ترگمان]روش ها: اطمینان حاصل کنید که عوامل دیگری مورد استفاده قرار می گیرند، سپس فشار حفره لیزر را تغییر می دهند، قانون متغیر شدت لیزر را مشاهده می کنند
[ترجمه گوگل]روش ها اطمینان از اینکه عوامل دیگر تغییری نداشته و سپس فشار حفره لیزری را تغییر می دهند، قوانین متنوع میزان شدت لیزر را رعایت کنید

14. If the view-area angle of seeker is changeless, the reducibility of the threshold of altimeter will avoid that remora keeps out the LOS of seeker. This helps to capture the target.
[ترجمه ترگمان]اگر زاویه دید جستجوگر changeless باشد، کاستی پذیری آستانه of از آن اجتناب می کند که remora جستجوگر جستجوگر را نگه می دارد این کار به ثبت هدف کمک می کند
[ترجمه گوگل]اگر زاویه دید ناحیه بیننده تغییری نداشته باشد، کاهش قابل توجه آستانه ارتفاع سنج از جلوگیری از این که رامورا LOS را از بین ببرد، جلوگیری می کند این کمک می کند تا هدف را بگیرد

پیشنهاد کاربران

نامتغیر


کلمات دیگر: